Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
riesling
انگور سفید نواحی راین
Other Matches
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tokay
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
sub-tropical
وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
leading region
نواحی پیشرو
arctic regions
نواحی قطبی
primary zones
نواحی نخستین
reflexogenous zones
نواحی بازتاب زا
temperature spots
نواحی دماگیر
growth areas
نواحی رشد
subtropics
نواحی زیرگرمسیری
grape
انگور
the juice of the grape
اب انگور
grapes
انگور
nightshade
سگ انگور
blood of the grape
اب انگور
low lander
ساکن نواحی پست
arctic
مربوطه به نواحی قطبی
philadelphus
سفرس نواحی معتدله
subsolar
واقع در نواحی گرمسیر
low latitudes
نواحی نزدیک خط استوا
up country
نواحی داخل کشور
keep out areas
نواحی بر حذر شده
vintages
انگور چینی
to twitch off grapes
انگور چیدن
grape stone
هسته انگور
muscatel
انگور مشک
scuppernong
انگور مشک
grapevines
درخت انگور
malvasia
نوعی انگور
grape stone
دانه انگور
grapy
شبیه انگور
muscadine
انگور مشک
gooseberries
انگور فرنگی
rareripe
انگور زود رس
gooseberry
انگور فرنگی
grapevine
درخت انگور
vintage
انگور چینی
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
taro
گوش فیل نواحی گرمسیر
light latitudes
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
scuppernong
شراب انگور مشک
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
botryoidal
شبیه خوشه انگور
aciniform
انگور مانند خوشهای
muscadine
باده انگور مشک
muscatel
انگور یاشراب موسکاتل
viniculture
پرورش انگور شراب
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
zoysia
چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
silicicolous
رشد کننده در نواحی سیلیس دار
winepress
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
stum
شیره انگور باده تازه
vintage year
سال وفور محصول انگور
botryoidal
دارای شکل خوشه انگور
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
vintage
فصل انگور چینی محصول
vintages
فصل انگور چینی محصول
anorak
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
mycenaean
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
tropic
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
anoraks
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
mycenian
اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
calenture
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
madrona
توت فرنگی درخت انگور خرس
madrone
توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono
توت فرنگی درختی انگور خرس
grapevine
[تزئینی به شکل درخت انگور]
[معماری]
longspur
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
viticulture
صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
map
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
thyrsus
نیزهای که سر ان میوه کاج ویا شاخه انگور نصب شده
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
diamond design
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical
نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
meander border
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
mask
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks
وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
hoary
سفید
blank check
چک سفید
minever
خز سفید
hoary headed
مو سفید
sow white
سفید
alabastrine
سفید
miniver
خز سفید
shiro
سفید
white tailed
دم سفید
whitest
سفید
silvery
سفید
blankest
سفید
snowy
سفید
blank
سفید
snow-white
سفید
chalks
گل سفید
whiting
گچ سفید
white
سفید
blank cheques
چک سفید
blank cheque
چک سفید
whiter
سفید
chalk
گل سفید
chalked
گل سفید
chalking
گل سفید
light bread
نان سفید
gallvanized iron
اهن سفید
habenaria
زر اوند سفید
kerosine
نفت سفید
lily white
خیلی سفید
kerosone
نفت سفید
king's spear
سوسن سفید
leucophlegmasia
التهاب سفید
white-tailed deer
آهویدم سفید
white meat
گوشت سفید
greater plantain
تخم سفید
graybeard
ریش سفید
gray bearded
ریش سفید
gray
سفید شونده
gray
کبود سفید
whiteboard
تخته سفید
galvanized iron
اهن سفید
flagtruce
پرچم سفید
white f.
پرچم سفید
greensickness
یزقان سفید
White peacock
طاووس سفید
greybeard
ریش سفید
incandescent light
نور سفید
ice wool
کرک سفید
tinplate
اهن سفید
hoary headed
ریش سفید
hoariness
سفید مویی
hellebore
خریق سفید
bleaching
سفید گری
white wool
پشم سفید
f. of truce
پرچم سفید
white lies
دروغ سفید
to grow
سفید شدن
white dwarf
کوتوله سفید
white flag
پرچم سفید
snow white
سفید یکدست
white flame
شعله سفید
white heat
دمای سفید
white lead
سفید اب شیخ
white level
تراز سفید
white matter
ماده سفید
rose of may
نرگس سفید
riesling
شراب سفید
white cement
سیمان سفید
white cast iron
چدن سفید
unleached
سفید نشده
the white house
کاخ سفید
veratrum
خربق سفید
wall eye
چشم سفید
watcheye
سگ چشم سفید
wheat bread
نان سفید
white beard
ریش سفید
white body
بدنه سفید
tabula rasa
لوح سفید
white book
کتاب سفید
white noise
نوفه سفید
white noise
نویز سفید
ratch
علامت سفید
zinc white
سفید اب روی
mullen
بنگ سفید
mullein
بنگ سفید
monial
تنگ سفید
Afrikaner
سفید پوست
Afrikaners
سفید پوست
black and white
سیاه و سفید
madonna lily
گل سوسن سفید
white elephant
فیل سفید
white elephants
فیل سفید
whity
سفید پوست
whity
مایل به سفید
white oak
بلوط سفید
ragstone
سنگ سفید
white pepper
فلفل سفید
white phosphorous
فسفر سفید
white propaganda
تبلیغات سفید
white space
فاصله سفید
neutral spirits
الکل سفید
white winged
سفید بال
whitey
مایل به سفید
whitey
سفید پوست
white lie
دروغ سفید
duenna
گیس سفید
snow-white
سفید برفی
blank
سفید سفیدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com