Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
alee
ان سوی قایق که در پناه باداست
Other Matches
leeboard
ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
refuge
پناه دادن پناه بردن
harbours
پناه دادن پناه بردن
harbouring
پناه دادن پناه بردن
harboured
پناه دادن پناه بردن
harbour
پناه دادن پناه بردن
harbors
پناه دادن پناه بردن
harboring
پناه دادن پناه بردن
harbored
پناه دادن پناه بردن
take reffuge
پناه اوردن پناه بردن
refuges
پناه دادن پناه بردن
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
grith
پناه
safeguarded
پناه
safeguarding
پناه
guardless
بی پناه
safeguard
پناه
fenceless
بی پناه
exposed
بی پناه
opens
بی پناه
coverture
پناه
defenseless
بی پناه
refuges
پناه
refuge
پناه
erfuge
پناه
safeguards
پناه
defenceless
بی پناه
unsheltered
<adj.>
بی پناه
open
بی پناه
bulwarks
پناه
bulwark
پناه
blind
پناه
blinded
پناه
guards
پناه
guarding
پناه
guard
پناه
opened
بی پناه
shelterless
بی پناه
sconce
پناه
harbourage
پناه
harbourless
بی پناه
blinds
پناه
sheltering
پناه دادن
sheltered
جان پناه
sheltered
پناه دادن
shelters
پناه دادن
shelters
جان پناه
harbored
پناه دادن
lee side
سمت پناه
bunkers
جان پناه
sheltering
جان پناه
shelter
جان پناه
awnings
پناه پناهگاه
bunker
جان پناه
turret
جان پناه
turrets
جان پناه
exposing
بی پناه گذاشتن
exposes
بی پناه گذاشتن
expose
بی پناه گذاشتن
trenches
جان پناه
awning
پناه پناهگاه
shelter
پناه دادن
ambushing
پناه گاه
ambushes
پناه گاه
ambushed
پناه گاه
ambush
پناه گاه
quarter
پناه بردن به
traversing
جان پناه
traverses
جان پناه
traversed
جان پناه
traverse
جان پناه
trench
جان پناه
mantelet
جان پناه
dismounted defilade
جان پناه
defilade
جان پناه
shelterer
پناه دهنده
cestus
مشت پناه
erfuge
پناه گاه
parapets
جان پناه
parapet
جان پناه
ear cap
گوش پناه
ear tab
گوش پناه
harbor
پناه بردن
harbor
پناه دادن
hand rail
جان پناه
guard rail
جان پناه
gorget
گلو پناه
fire in the hole
به جان پناه
embower
پناه دادن
Good grief!
پناه برخدا !
harbours
پناه بردن
harbour
پناه بردن
harboured
پناه دادن
harbour
پناه دادن
to seek shelter
پناه جستن
Good gracious ! Good heaven ! My god !
پناه برخدا
harbors
پناه بردن
harboring
پناه بردن
harbors
پناه دادن
to seek refuge
پناه جستن
harboured
پناه بردن
harbours
پناه دادن
harbored
پناه بردن
harbouring
پناه بردن
harbouring
پناه دادن
harboring
پناه دادن
To shelter someone .
به کسی پناه دادن
stockades
جان پناه چوبی
pis aller
اخرین پناه چاره
ensconces
پوشاندن پناه دادن
ensconcing
پوشاندن پناه دادن
they took refuge in a cave
بغاری پناه بردند
ensconced
پوشاندن پناه دادن
take cover
جان پناه گرفتن
lodges
به لانه پناه بردن
lodged
به لانه پناه بردن
lodge
به لانه پناه بردن
house of refuge
پناه گاه بی نوایان
To seek refuge ( shelter).
پناه آوردن ( بردن )
protective cover
جان پناه دفاعی
ensconce
پوشاندن پناه دادن
lee shore
سمت پناه دارکشتی
sheltered
پناه گرفتن سرپناه
sheltered
پناهگاه پناه بردن
approach parapets
جان پناه دیوار
sheltering
پناه گرفتن سرپناه
sheltering
پناهگاه پناه بردن
shelters
پناه گرفتن سرپناه
shelters
پناهگاه پناه بردن
shelter
پناهگاه پناه بردن
shelter
پناه گرفتن سرپناه
bombproof
پناه دهنده ازاثربمب
lee helm
سکان سمت پناه
fence
خاکریز پناه دادن
fences
خاکریز پناه دادن
tree
بدرخت پناه بردن
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
stockade
جان پناه چوبی
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
to hunker down in a place
در جایی پناه بردن
benching
جان پناه خاکی
lairs
بلانه پناه بردن
lair
بلانه پناه بردن
lee
سمت پناه دار
protect
در پناه سنگر قرار دادن
side wall of stairs
جان پناه کناره پلکان
gun house
پناه گاه توپ یاتوپچی
protects
در پناه سنگر قرار دادن
lee shore
واقع در سمت پناه دارکشتی
bombproof
ساختمانی که پناه بمب باشد
to seek refuge
پناه بردن پناهنده شدن
lee shore
سوی قسمت پناه دارکشتی
protecting
در پناه سنگر قرار دادن
defilade
جان پناه استحکامات تدافعی
covers
جان پناه خفاگاه پوشاندن
coverings
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
ensconced
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconce
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
to hide one's head
ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
protected
در پشت حفاظ دارای جان پناه
fire in the hole
انفجار نزدیک است به جان پناه
fire in the hole
فرمان در جان پناه قرار گیرید
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
ensconces
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
indoors
در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
the tree sheltered us fromrain
درخت مارا ازباران پناه داد
lee
انسوی کشتی که از باد در پناه است بادپناه
case mate
بمب پناه جای نصب توپ درناو
leewardly
اماده افتادن بان سویی که ازباد در پناه است
almena
جان پناه
[در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
breast work
خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
boat
قایق
boat tail
دم قایق
outboard
قایق
ark
قایق
bilge
کف قایق
boats
قایق
boatdeck
پل قایق
lighter
قایق
barges
قایق
ferry boat
قایق
barge
قایق
barged
قایق
caique
قایق
lighters
قایق
capsize
برگشتن قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com