English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
English Persian
sway اهتزاز سلطه حکومت کردن
swayed اهتزاز سلطه حکومت کردن
sways اهتزاز سلطه حکومت کردن
Other Matches
rule حکومت سلطه
ascendance submission سلطه گری- سلطه پذیری
dominance submission سلطه گری- سلطه پذیری
domineer سلطه جویی کردن
emancipate از زیر سلطه خارج کردن
emancipating از زیر سلطه خارج کردن
emancipates از زیر سلطه خارج کردن
emancipated از زیر سلطه خارج کردن
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
vibrative در اهتزاز
swings اهتزاز
flickering در اهتزاز
vibration اهتزاز
wafture اهتزاز
vibratory در اهتزاز
vibrational اهتزاز
vibratility اهتزاز
wafta اهتزاز
swing اهتزاز
aflutter در اهتزاز
fluttery اهتزاز
flag waving اهتزاز پرچم
fluttering لرزش اهتزاز
flutters لرزش اهتزاز
fly در اهتزاز بودن
jarring به اهتزاز دراوردن
nutation اهتزاز زمین
flutter لرزش اهتزاز
fluttered لرزش اهتزاز
vibratile قابل اهتزاز
kaleidophone اهتزاز نما
flag-waving اهتزاز پرچم
pulsation اهتزاز تپش
totalitarianize تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
misrule بد حکومت کردن
misrules بد حکومت کردن
govern حکومت کردن
rule حکومت کردن
governs حکومت کردن
governed حکومت کردن
misruled بد حکومت کردن
misruling بد حکومت کردن
jarring در اهتزاز بودن پرچم
terrorises باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizing باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorized باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorising باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorised باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizes باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorize باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
tyrannizing فالمانه حکومت کردن
tyrannises فالمانه حکومت کردن
steer حکومت اداره کردن
steers حکومت اداره کردن
tyrannizing مستبدانه حکومت کردن
tyrannises مستبدانه حکومت کردن
tyrannising فالمانه حکومت کردن
tyrannize مستبدانه حکومت کردن
tyrannize فالمانه حکومت کردن
tyrannized مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes مستبدانه حکومت کردن
tyrannised فالمانه حکومت کردن
tyrannized فالمانه حکومت کردن
steered حکومت اداره کردن
tyrannising مستبدانه حکومت کردن
tyrannised مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes فالمانه حکومت کردن
domineer مستبدانه حکومت کردن
aggressive سلطه جو
sovereignty سلطه
sway سلطه
mastery سلطه
swayed سلطه
domineering سلطه جو
dominant سلطه گر
domination سلطه
sways سلطه
dominance سلطه
streamers نوار یاپرچم درحال اهتزاز
streamer نوار یاپرچم درحال اهتزاز
empery سلطه کامل
submissive سلطه پذیر
ascendancy سلطه تفوق
submission سلطه پذیری
domination سلطه گری
submissiveness سلطه پذیری
thalassocracy سلطه دریایی
ascendance سلطه گری
ascendency سلطه تفوق
dominance سلطه گری
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
subversion سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
dominance need نیاز سلطه گری
waff اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
in a battle for world domination مبارزه برای سلطه جهان
powering اقتدار سلطه نیروی برق
powers اقتدار سلطه نیروی برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
powered اقتدار سلطه نیروی برق
sovereignty پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
gynarchy حکومت زن
gynocracy حکومت زن
dominion حکومت
governments حکومت
administrations حکومت
raj حکومت
administration حکومت
government حکومت
czarisme حکومت قیصری
reigns حکومت حکمفرمایی
plutocracy حکومت اغنیاء
constitutionalism حکومت مشروطه
constitutional government حکومت مشروطه
martial rule حکومت نظامی
parliamentary government حکومت پارلمانی
despotism حکومت مطلقه
kakistocracy بدترین حکومت
regime طرز حکومت
under the seway of تحت حکومت
coalition government حکومت ائتلافی
czarisme حکومت تزاری
police state حکومت پلیسی
caesarism حکومت امپراطوری
self goverment حکومت مستقل
self goverment حکومت بر نفس
caesarism حکومت مطلقه
seat of government مقر حکومت
local government حکومت محلی
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
central government حکومت مرکزی
imperialism حکومت امپراتوری
military government حکومت نظامی
presidential government حکومت جمهوری
rTgimes طرز حکومت
plutocracy حکومت دولتمندان
plutocracy حکومت توانگران
plutocracies حکومت دولتمندان
plutocracies حکومت توانگران
plutocracies حکومت اغنیاء
regimen دسته حکومت
autocracy حکومت مستقل
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
plutartchy حکومت دولتمندان
democracy حکومت ملی
democracies حکومت ملی
regimens دسته حکومت
autocracy حکومت مطلق
prelacy حکومت روحانی
regimes طرز حکومت
police states حکومت پلیسی
martial law حکومت نظامی
mixed government حکومت مختلط
mobocracy حکومت رجاله ها
autarky حکومت استبدادی
autarchy حکومت استبدادی
reigned حکومت حکمفرمایی
reign حکومت حکمفرمایی
nomocracy حکومت قانونی
quirinal حکومت ایتالیا
puppet government حکومت پوشالی
parliamentarism حکومت پارلمانی
sword law حکومت قلدری
governmentalism حکومت گرایی
dictatorship حکومت استبدادی
governance طرز حکومت
hierocracy حکومت روحانیون
home rule حکومت ملی
stratocracy حکومت نظامیان
home rule حکومت داخلی
statolatry حکومت پرستی
governable قابل حکومت
condominiums حکومت مشترک
aristocracy حکومت اشرافی
theocracy حکومت مذهب
condominium حکومت مشترک
gerontocrasy حکومت پیران
gerontocracy حکومت سالخوردگان
dictatorships حکومت استبدادی
governmentalist حکومت گرا
dyarchy حکومت دومجلسی
sword law حکومت سرنیزه
duumvirate حکومت دو نفری
hagiocrasy حکومت مقدسان
polity طرز حکومت
gynocracy حکومت زنان
gynecocracy حکومت نسوان
gynecocracy حکومت زنان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com