English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
slid اهسته رفتن
Search result with all words
pace با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
entrain اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
Other Matches
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
silently اهسته
limper اهسته رو
slows اهسته
slowing اهسته
fabian اهسته رو
slowest اهسته
slowly اهسته
quietly اهسته
slower اهسته
low اهسته
indistinct اهسته
slowed اهسته
lentamente اهسته
largo a اهسته
slow اهسته
languidly اهسته
plodder اهسته رو
ritardando اهسته تر
slow down اهسته
tardo اهسته
catlike اهسته رو
low low اهسته اهسته
cattish اهسته رو
gradual اهسته
below ones breath اهسته
slow footed اهسته
lightly اهسته
at a slow pace اهسته
lento a اهسته
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
goose-stepped قدم اهسته
percuss اهسته زدن به
tap اهسته زدن
piaffer یورتمه اهسته
lockstep قدم اهسته
goose-step قدم اهسته
jiggle تکان اهسته
jiggling تکان اهسته
jiggles تکان اهسته
pianissimo بسیار اهسته
jiggled تکان اهسته
tapping اهسته زدن
goose-stepping قدم اهسته
andante نسبتا اهسته
simmering اهسته جوشیدن
simmered اهسته جوشیدن
sluggish بطی اهسته رو
simmer اهسته جوشیدن
slow ahead اهسته به جلو
jog اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
jogging اهسته دویدن
jogs اهسته دویدن
tapped اهسته زدن
low پایین اهسته
simmers اهسته جوشیدن
slow paced اهسته گام
lagging اهسته کند
to burn down or low اهسته ترسوختن
to burn down ar low اهسته ترسوختن
mealy-mouthed اهسته حرف زن
mealy mouthed اهسته حرف زن
slow and steady اهسته وپیوسته
tip ضربت اهسته
tipping ضربت اهسته
rallenttando بتدریج اهسته تر
languid بی حال اهسته
slow paced اهسته خرام
susurration سخن اهسته
to slack up کم کم اهسته کردن
slackens اهسته کردن
trudge قدم اهسته
slackening اهسته کردن
slackened اهسته کردن
slacken اهسته کردن
dogtrot یورتمه اهسته
soften اهسته ترکردن
softened اهسته ترکردن
softens اهسته ترکردن
crawl اهسته خزیدن
crawled اهسته خزیدن
crawls اهسته خزیدن
largo اهسته و مفصل
jog trot کاریکنواخت و اهسته
trudged قدم اهسته
dink ضربه اهسته
dab اهسته زدن
trudging قدم اهسته
trickle charge پر کردن اهسته
goose step قدم اهسته
dead slow خیلی اهسته
dabs اهسته زدن
goose-steps قدم اهسته
trudges قدم اهسته
dabbed اهسته زدن
to wear away اهسته راندن
drifting مقصود جریان اهسته
fox trot یورتمه اهسته اسب
decant اهسته خالی کردن
drifted مقصود جریان اهسته
indistinct noise صدای اهسته و نامعلوم
slower اهسته کردن یاشدن
slowed اهسته کردن یاشدن
drift مقصود جریان اهسته
decelerate کندکردن اهسته کردن
decelerates کندکردن اهسته کردن
slow اهسته کردن یاشدن
decelerated کندکردن اهسته کردن
coddled اهسته جوشاندن یا پختن
drifts مقصود جریان اهسته
steady on اهسته به سمت هدف
coddle اهسته جوشاندن یا پختن
slow motion picture تصویر با حرکت اهسته
decants اهسته خالی کردن
coddles اهسته جوشاندن یا پختن
creepers گوی غلطان و اهسته
creeper گوی غلطان و اهسته
ruffling صدای طبل اهسته
ruffles صدای طبل اهسته
coddling اهسته جوشاندن یا پختن
slow burning conductor سیم اهسته سوز
decanted اهسته خالی کردن
gentle اهسته ملایم کردن
ruffle صدای طبل اهسته
heavy footed اهسته وسنگین درحرکت
gentler اهسته ملایم کردن
gentlest اهسته ملایم کردن
decanting اهسته خالی کردن
decelerating کندکردن اهسته کردن
oozes اهسته جریان یافتن
oozed اهسته جریان یافتن
ooze اهسته جریان یافتن
jiggle اهسته تکان دادن
doggo اهسته ناپدید شونده
jiggled اهسته تکان دادن
jiggles اهسته تکان دادن
jiggling اهسته تکان دادن
whispery اهسته صحبت کننده
tapping ضربت اهسته شیر
jogger کسیکه اهسته می دود
joggers کسیکه اهسته می دود
to tread light اهسته لگد زدن
tapped ضربت اهسته شیر
tap ضربت اهسته شیر
slowest اهسته کردن یاشدن
to speak under one's breath اهسته سخن گفتن
slowing اهسته کردن یاشدن
slows اهسته کردن یاشدن
clammy سرد ومرطوب اهسته رو
oozing اهسته جریان یافتن
feather اهسته زدن گوی
elutriate اهسته خالی کردن
patted دست زدن اهسته قالب
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
pat دست زدن اهسته قالب
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
pats دست زدن اهسته قالب
patting دست زدن اهسته قالب
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
to pat upon something اهسته دست بر چیزی زدن
cooed اهسته بازمزمه ادا کردن
coos اهسته بازمزمه ادا کردن
cooing اهسته بازمزمه ادا کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
coo اهسته بازمزمه ادا کردن
retard عقب انداختن اهسته کردن
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
retarding عقب انداختن اهسته کردن
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
retards عقب انداختن اهسته کردن
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
logged اهسته وکند شده در حرکت
to p aperson on the back اهسته دست به پشت کسی زدن
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
plod اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
pianos ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
still hunting روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
minuet رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
bunting روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
piano ارام بنوازید قطعه موسیقی اهسته وارام
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com