Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (3 milliseconds)
English	Persian
spaceman	اهل کرات دیگر
spacemen	اهل کرات دیگر
Other Matches
chip	قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips	قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.>	به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion	وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions	وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference	نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references	نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time	دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling	روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered	جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile	1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say	دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML	مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment	انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
he is no more	او دیگر
one an other	یک دیگر
of each other <adv.>	از هم دیگر
alternative	دیگر
alternative	شق دیگر
again	دیگر
next	دیگر
of one another <adv.>	از هم دیگر
another	دیگر
alternatives	دیگر
from each other <adv.>	از هم دیگر
thence	دیگر
anymore	دیگر
alternatives	شق دیگر
no more	دیگر نه
secus	از دیگر سو
furthers	دیگر
from one another <adv.>	از هم دیگر
furthering	دیگر
furthered	دیگر
else	دیگر
further	دیگر
others	دیگر
other	دیگر
about-faces	جهت دیگر
apart from that <adv.>	به ترتیب دیگر
to wit	بعبارت دیگر
otherwhere	در مکان دیگر
otherwhere	جای دیگر
otherwise	طور دیگر
otherwhence	از جای دیگر
otherness	چیز دیگر
what more do you want	دیگر چه می خواهید
otherworld	دنیای دیگر
tother	بعدی دیگر
t' other	بعدی دیگر
about face	سوی دیگر
so muchthe worse	دیگر بدتر
about face	جهت دیگر
the other two	دوتای دیگر
somewhere else	یک جای دیگر
scilicet	بعبارت دیگر
to be no more	دیگر نبودن
about-face	سوی دیگر
about-face	جهت دیگر
otherwhile	گاه دیگر
otherguise	جور دیگر
withil	ازطرف دیگر
otherguess	جور دیگر
In our other words.	بعبارت دیگر
otherguess	نوع دیگر
nevermore	هرگز دیگر
nevermore	دیگر ابدا
next year	سال دیگر
othergates	طور دیگر
no more of that	بس است دیگر
none other than	هیچکس دیگر جز
on more	بار دیگر
on the opposite side	در انسوی دیگر
on the other hand	از سوی دیگر
on the other hand	ازطرف دیگر
on the other part	از طرف دیگر
my other books	کتابهای دیگر من
other people	مردم دیگر
another	شخص دیگر
another	یکی دیگر
another guess	قسمتی دیگر
othergates	جور دیگر
otherwhile	وقت دیگر
never more	هرگز دیگر
otherguess	بروش دیگر
in other words <idiom>	به کلام دیگر
It never occurred again.	دیگر رخ نداد.
on one's coat-tails <idiom>	همراه کس دیگر
about-faces	سوی دیگر
again	از طرف دیگر
et al	و در جای دیگر
alternatively <adv.>	ازطرف دیگر
alternatively <adv.>	به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.>	به ترتیب دیگر
over-	بسوی دیگر
over	بسوی دیگر
by the same token <adv.>	به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.>	به ترتیب دیگر
on the other side <adv.>	به ترتیب دیگر
otherwise <adv.>	به ترتیب دیگر
beside	ازطرف دیگر
variant	نوع دیگر
otherwise <adv.>	طور دیگر
on the other side <adv.>	طور دیگر
on the other hand <adv.>	طور دیگر
apart from that <adv.>	ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.>	ازطرف دیگر
by the same token <adv.>	ازطرف دیگر
on the other hand <adv.>	ازطرف دیگر
on the other side <adv.>	ازطرف دیگر
otherwise <adv.>	ازطرف دیگر
alternatively <adv.>	طور دیگر
apart from that <adv.>	طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.>	طور دیگر
by the same token <adv.>	طور دیگر
others	نوع دیگر
once	یکبار دیگر
in other words <adv.>	به کلام دیگر
other	نوع دیگر
no more	نه دیگر [بیشتر]
no more	دیگر ن [فعل]
no longer	نه دیگر [زمانی]
yon	ان یکی دیگر ان
in other words <adv.>	به عبارت دیگر
shunt	به خط دیگر انداختن
shunts	به خط دیگر انداختن
a horse of another colour [different colour]	مطلبی دیگر
at a later period	در موقع دیگر
another guess	نوعی دیگر
another day	یک روز دیگر
shunted	به خط دیگر انداختن
alternative unit	واحدهای دیگر
in fact	به عبارت دیگر
videlicet	به عبارت دیگر
elsewhere	درجای دیگر
elsewhere	بجای دیگر
elsewhere	نقطه دیگر
namely <adv.>	به عبارت دیگر
to wit <adv.>	به عبارت دیگر
aliunde	از منبع دیگر
apart from that <adv.>	از سوی دیگر
alternatively <adv.>	از سوی دیگر
by the same token <adv.>	از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.>	از سوی دیگر
on the other hand <adv.>	از سوی دیگر
on the other side <adv.>	از سوی دیگر
otherwise <adv.>	از سوی دیگر
not any more	دیگر نه [بیشتر نه]
pick off	رد شدن از راننده دیگر
from stem to stern	ازیک سربسر دیگر
it is allup with him	دیگر امیدی ندارد
otherworldly	متوجه دنیای دیگر
inter alia	میان اشخاص دیگر
inter alia	میان چیزهای دیگر
adjournments	احاله بوقت دیگر
adjournment	احاله بوقت دیگر
metaphraze	به عبارت دیگر در آوردن
It never occurred again	دیگر اتفاق نیفتاد.
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
five your hence	ازحالاتاپنج سال دیگر
it never occurred again	دیگر واقع نشد
intervert	سوی دیگر برگرداندن
dialog	صحبت با شخص دیگر
de die in diem	از روزی به روز دیگر
itineration	ازیک جابجایی دیگر
he no longer went there	دیگر انجا نرفت
interfered	با سم یک پا به پای دیگر زدن
onother's money	پول شخصی دیگر
i never since saw him	از ان پس دیگر هیچ او راندیدم
once again	دوباره [بار دیگر]
nerf	تصادف با اتومبیل دیگر
in other sectors	در قسمتهای دیگر جبهه
alternative route	گزینش مسیر دیگر
nothing else	هیچ چیز دیگر
IF statement	Gise کار دیگر را
i never saw him	دیگر هیچ او را ندیدم
interfere	با سم یک پا به پای دیگر زدن
aliunde	ازیک جای دیگر
interferes	با سم یک پا به پای دیگر زدن
hale	سوی دیگر بردن
and now to be serious	دیگر شوخی بکنار
again	باز [یکبار دیگر]
close aboard	نزدیک به قایق دیگر
athwart	از طرفی بطرف دیگر
air-to-air	از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
air to air	از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
i gave him some others	چندتای دیگر به او دادم
alternate routing	گزینش مسیر دیگر
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
reseats	در جای دیگر نشاندن
reseating	در جای دیگر نشاندن
reseated	در جای دیگر نشاندن
reseat	در جای دیگر نشاندن
among others	میان چیزهای دیگر
i.e	مخفف به عبارت دیگر
[be] no chicken	دیگر جوان نبودن
among other things	میان چیزهای دیگر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com