Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
he was promoted tobe colonel	اورابه پایه سرهنگی رساندند
Other Matches
the rank of colonel	پایه یا رتبه سرهنگی
colonelship	سرهنگی
colonelcy	سرهنگی
He was sent to jail.	اورابه زندان انداختند
colonelcy	مقام سرهنگی
they accused him of the ft	اورابه دزدی متهم ساختند
she was shot for a spy	اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
I was tipped off .	به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
base width	عرض پایه پهنای پایه
hatch beam	پایه دریچه پایه دهلیز
decimal	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals	تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece	پایه پایه استقرار
socle	پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
back berm	سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
pole	پایه
datum	پایه
datum line	خط پایه
poles	پایه
foot rest	پایه
marks	پایه
platform	پایه
platforms	پایه
mark	پایه
cutwater	پایه پل
corner stone	پایه
grades	پایه
grade	پایه
cantilever bridge	پایه پل
equal	هم پایه
compeer	هم پایه
equals	هم پایه
equalling	هم پایه
equalled	هم پایه
equaled	هم پایه
roots	پایه
root	پایه
equaling	هم پایه
erections	پایه
shoeing	پایه
shoe	پایه
benchmarks	پایه
benchmark	پایه
support	پایه
bracket	پایه
bedrock	پایه
mounting	پایه
mountings	پایه
columns	پایه
column	پایه
one legged	یک پایه
outrigger	پایه
shoes	پایه
isomer	هم پایه
erection	پایه
saddles	پایه
stand	پایه
fundament	پایه
foundation	پایه
unfounded	بی پایه
saddled	پایه
saddle	پایه
groundsel	پایه
head stock	پایه
headstock	پایه
dead load	پایه پل
pile bent	پایه
tripods	سه پایه
andiron	سه پایه
tripod	سه پایه
basal age	سن پایه
footpaths	پایه
base 0	پایه 01
footpath	پایه
strutted	پایه
base line	خط پایه
struts	پایه
bottoms	پایه
seat	پایه
seated	پایه
seats	پایه
sill	پایه
fundamental	پایه
sills	پایه
propping	پایه
abutment	پایه
propped	پایه
prop	پایه
strut	پایه
leg	پایه
bottom	پایه
jacks	پایه
jack	پایه
bipod	دو پایه
pillars	پایه
pillar	پایه
bridge pier	پایه پل
probes	پایه
probed	پایه
probe	پایه
cantilever	پایه
legs	پایه
groundwork	پایه
feet	پایه
degrees	پایه
degree	پایه
coordinate	هم پایه
levels	پایه
levels	هم پایه
levelled	پایه
levelled	هم پایه
leveled	پایه
leveled	هم پایه
level	پایه
level	هم پایه
radix	پایه
piers	پایه
measure	پایه
piers	پایه پل
pier	پایه
thallus	پایه
the pier of a bridge	پایه پل
stanchion	پایه
pedestal	پایه
sheers	سه پایه
pedestals	پایه
pier	پایه پل
three legged	سه پایه
trestles	سه پایه
trestle	پایه
trestle	سه پایه
mounts	پایه
rate	پایه
rates	پایه
ground	پایه
mounting foot	پایه
mount	پایه
trestles	پایه
tressel	سه پایه
fulcrum	پایه
tripos	سه پایه
tristylous	سه پایه
trivet	سه پایه
spuds	پایه
spud	پایه
two legged	دو پایه
from within the ranks of	از پایه
presser foot	پایه
point d'appui	پایه
rests	پایه
loosest	بی پایه
pousto	پایه
looser	بی پایه
buttresses	پایه
poppet head	پایه
buttress	پایه
buttressing	پایه
sheer legs	سه پایه
buttressed	پایه
rests	سه پایه
site	پایه
socket	پایه
rest	پایه
three-legged	سه پایه
sites	پایه
principium	پایه
stratum	پایه
loose	بی پایه
sited	پایه
sockets	پایه
rest	سه پایه
basis	پایه
basic sciences	علوم پایه
pinch	پایه محفظه
riser	پایه ابپاش
cylinder pad	پایه سیلندر
basic capacity	گنجایش پایه
baseband	باند پایه
basic standard cost	قیمت پایه
sound console	پایه صدا
On an equal footing.	بر پایه مساوی
basis price	قیمت پایه
basing rate	نرخ پایه
basilar membrane	غشاء پایه
battery mounting	پایه باتری
basifixed	متصل در پایه
scroll foot	پایه پیچکی
the leg of the table	پایه میز
pinches	پایه محفظه
gable-shoulder	پایه سنتوری
gaine	پایه ستون
fundamental research	علم پایه
abutment	پایه جناحی
base font	فونت پایه
base flow	جریان پایه
base address	نشانی پایه
basal ganglia	عقدههای پایه
pure research	علم پایه
armature stand	پایه ارمیچر
application heap	حافظه پایه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com