English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
English Persian
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
Other Matches
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
sagas حماسه
saga حماسه
epopee حماسه
saga حماسه اسکاندویناوی
sagas حماسه اسکاندویناوی
Homeric حماسه آفرین
heroic حماسه آفرین
epic حماسه آفرین
gleeman حماسه خوان
epic شعر رزمی حماسه
epics شعر رزمی حماسه
hellenize یونانی کردن یونانی ماب کردن
owing منسوب
attributed منسوب
relative منسوب
of kin منسوب
sib منسوب
affined منسوب
dantesque منسوب به دانته
sib منسوب نسبی
relativization منسوب کردن
ammino منسوب به امونیاک
aeolian منسوب به ائولوس
consular منسوب به کنسول
refer منسوب داشتن
referred منسوب داشتن
refers منسوب داشتن
kin خویشی منسوب
ecclesiastical منسوب به کلیسا
strategic منسوب به strategy
fairness منسوب به پریان
agnatic منسوب از طرف پدر
detrital منسوب به اوار سایشی
astrophysical منسوب به فیزیک نجومی
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
amaranthine منسوب به تاج خروس
capitalistic منسوب به سرمایه داری
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
iliad داستان حماسی منسوب به هومر
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
astrological منسوب به علم ستاره شناسی
autonomic منسوب به دستگاه عصبی خودکار
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
adenoid شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
Dantesqua [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
draconic منسوب به اقشزخ قانون گذاراتنی در 621 پیش ازمیلاد
grecian یونانی
Greeks یونانی
pythagorean یونانی
Greek یونانی
bluestockings منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
grecism اصطلاح یونانی
phihellenic یونانی دوست
grecize یونانی وارکردن
greek gift هدیه یونانی
hellenization یونانی شدن
pyrrhonism فلسفه یونانی
hellenism اصطلاح یونانی
hellene یونانی خالص
greek text متن یونانی
larchagaric اگاریکون یونانی
graecism فرهنگ یونانی
aphrodite ونوس یونانی
Greek architecture معماری یونانی
key pattern زنجیره یونانی
poison hemlock شوکران یونانی
key pattern زبانه یونانی
labyrinthine fret نقش یونانی
graecism اصطلاح یونانی
acephalo پیشوندیست یونانی بمعنی
crepidoma سکو [در ساختمان یونانی]
planform قهرمان یونانی جنگ تروا
phi حرف ف درالفبا یونانی
lambdoidal حرف لام در یونانی
mu نام حرف یونانی
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
he is of greek origin اصلش یونانی است
he is of greek origin اصلا یونانی است
grecize یونانی ماب کردن
he has small greek کمی یونانی میداند
solon سولن مقنن یونانی
sapphic وابسته بشاعره یونانی "سافو"
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
omega اخرین حرف الفبای یونانی
tenuis علامت مکث و وقفه در یونانی
zeus زاوش رئیس خدایان یونانی
theseus قهرمان یونانی فاتح امازون ها
hippodrome [میدان اسب دوانی یونانی]
choragic [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
beta دومین حرف الفبای یونانی
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
grecize یونانی ماب یایونانی وارشدن
gammas حرف سوم الفبای یونانی
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
alpha حرف اول الفبای یونانی
gamma حرف سوم الفبای یونانی
deltas حرف چهارم زبان یونانی
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
delta حرف چهارم زبان یونانی
hellenistic وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
epicurus نام فیلسوف یونانی که معتقد
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
alphas حرف اول الفبای یونانی
betas دومین حرف الفبای یونانی
ajax قهرمان یونانی جنگ تروا
erato غزل و شعر عشقی یونانی
Deinocrates [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
eros نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
AC و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
Oedipus ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
Spanish knot گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
palmette گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
pragmatism مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com