English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
second strike اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
Other Matches
counter-attacks حمله متقابله
counter attack حمله متقابله
counter-attack حمله متقابله
first strike اولین ضربت در اولین حمله
nuke با سلاح اتمی حمله کردن
A-bombs با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
nuking با سلاح اتمی حمله کردن
nuked با سلاح اتمی حمله کردن
nukes با سلاح اتمی حمله کردن
back sight method روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
fast break ضدحمله
counterattack ضدحمله
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
fifo اولین صادره از اولین وارده
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
reciprocal متقابله
reciprocal treatment معامله متقابله
counterenarge تهمت متقابله
countercharge تهمت متقابله
reciprocation معامله متقابله
counter charge تهمت متقابله
counter attraction جاذبه متقابله
counter approach استحکامات متقابله
mutual متقابل یا متقابله
reciprocates معامله متقابله کردن
reciprocated معامله متقابله کردن
reciprocal روانه کردن متقابله
reciprocal laying نشانه روی متقابله
reciprocate معامله متقابله کردن
counter ضربت متقابله معامله به مثل
reciprocal laying روانه کردن متقابله توپها
countering ضربت متقابله معامله به مثل
countered ضربت متقابله معامله به مثل
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot بیک حمله دریک حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
front line خط حمله خط حمله یادفاع
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
initials اولین
initialing اولین
initialling اولین
initial اولین
initialled اولین
initiatory اولین
initialed اولین
headmost اولین
seconding که پس از اولین می آید
immediate destination اولین مقصد
seconded که پس از اولین می آید
initialed اولین قسمت
initialed اولین امضاء
second که پس از اولین می آید
initialing اولین امضاء
initialing اولین یا در ابتدا
initialled اولین امضاء
initialled اولین قسمت
initialed اولین یا در ابتدا
first generation اولین سری
initialing اولین قسمت
first strike اولین ضربه
initialled اولین یا در ابتدا
seconds که پس از اولین می آید
initials اولین قسمت
initialling اولین یا در ابتدا
initials اولین امضاء
initialling اولین امضاء
initial اولین یا در ابتدا
initial اولین قسمت
initials اولین یا در ابتدا
initialling اولین قسمت
betimes در اولین فرصت
initial اولین امضاء
first salvo اولین رگبار
dday اولین روزاغاز بکار
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
first ionization potential پتانسیل اولین یونش
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
first light اولین طلیعه خورشید
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
at first light در اولین روشنایی روز
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
home اولین رکورد داده در فایل
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
first offender متخلف برای اولین بار
first offenders متخلف برای اولین بار
lifo اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
filo اخرین صادره از اولین وارده
January اولین ماه سال مسیحی
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
homes اولین رکورد داده در فایل
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
initials اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
head اولین عنصر داده در لیست بودن
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
initialled اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
initialing اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
low sunday اولین یکشنبه بعد از عید پاک
initialling اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
nuclear اتمی
atomic اتمی
diatomic دو اتمی
nuclear strike تک اتمی
triatomic سه اتمی
hexatomic شش اتمی
monoatomic یک اتمی
geometric mean فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
piled پیل اتمی
atom number عدد اتمی
cloud قارچ اتمی
pile پیل اتمی
atom bombs بمب اتمی
atom bomb بمب اتمی
A-bombs بمب اتمی
atomic pile واکنشگاه اتمی
nuclear reactor پیل اتمی
nuclear reactors پیل اتمی
clouds قارچ اتمی
clouding قارچ اتمی
nuclear مربوط به اتمی
atom rocket موشک اتمی
nuclear parity همطرازی اتمی
nuke کنشگر اتمی
nuked زیردریایی اتمی
nuked نیروگاه اتمی
nuked کنشگر اتمی
nukes زیردریایی اتمی
nukes نیروگاه اتمی
nuclear warfare جنگ اتمی
nukes کنشگر اتمی
diatomic molecule مولکول دو اتمی
radiation تشعشع اتمی
nuking زیردریایی اتمی
nuking نیروگاه اتمی
nuking کنشگر اتمی
nuke نیروگاه اتمی
nuke زیردریایی اتمی
fission bomb بمب اتمی
nuclear cell پیل اتمی
mushromm could کلاهک اتمی
monoatomic solid جامد تک اتمی
monoatomic molecule مولکول تک اتمی
monoatomic gas گاز تک اتمی
polyatomic چند اتمی
median lethal dose دوزمتوسط اتمی
mass number وزن اتمی
nuclide اشکال اتمی
tetratomic چهار اتمی
A-bomb بمب اتمی
nuclear winter زمستان اتمی
fission to yield ratio بازده اتمی
fission reactor واکنشگاه اتمی
fission products مواد اتمی
fallout ریزش اتمی
atom samshing انفجار اتمی
atomic mass جرم اتمی
atomic lattice شبکه اتمی
atomic interaction بر هم کنش اتمی
atomic fusion همجوشی اتمی
atomic fusion گداخت اتمی
atomic fission شکافت اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com