English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
he was privy to my secrets او از رازهای من اگاه بود
Other Matches
skeleton in one's closet <idiom> رازهای مخفی
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
conscious اگاه
cognizant اگاه
wares اگاه
ware اگاه
conversant اگاه
incognizant نا اگاه
aware اگاه
apprised اگاه
hep اگاه
acquainting اگاه کردن
admonishing اگاه کردن
i have no a with him اگاه شدم
admonishes اگاه کردن
admonished اگاه کردن
informed circles محافل اگاه
acquaints اگاه کردن
notified اگاه ساختن
notifies اگاه ساختن
notify اگاه ساختن
notifying اگاه ساختن
to be a اگاه بودن
inconscient ناخود اگاه
prescient قبلا اگاه
preconsclous نیم اگاه
semiconscious نیمه اگاه
wide awake هشیار اگاه
monitor اگاه ساز
subconsciously نیمه اگاه
subconsciously ناخود اگاه
subconscious نیمه اگاه
subconscious ناخود اگاه
warns اگاه کردن
warned اگاه کردن
warn اگاه کردن
monitors اگاه ساز
wide-awake هشیار اگاه
notification اگاه سازی
sensible of a peril اگاه از خطر
to know the time of d اگاه بودن
to let know اگاه کردن
to put in possession اگاه کردن
wist اگاه کردن
knows اگاه بودن
know اگاه بودن
monitored اگاه ساز
troop information برنامه اگاه سازی
information program برنامه اگاه سازی
keep me informed of that مرا از ان اگاه سازید
disabused از حقیقت اگاه کردن
be on to it اگاه یا موافب باش
disabusing از حقیقت اگاه کردن
disabuses از حقیقت اگاه کردن
disabuse از حقیقت اگاه کردن
intuited تعلیم دادن اگاه کردن
intuit تعلیم دادن اگاه کردن
debunks کسی را اگاه و هدایت کردن
debunk کسی را اگاه و هدایت کردن
debunking کسی را اگاه و هدایت کردن
to keep in touch with any one از حال کسی اگاه بودن
debunked کسی را اگاه و هدایت کردن
to know what's what ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
informs مستحضر داشتن اگاه کردن
on be on to a person از قصد کسی اگاه بودن
informing مستحضر داشتن اگاه کردن
intuiting تعلیم دادن اگاه کردن
information program اگاه سازی برنامه اطلاعات
inform مستحضر داشتن اگاه کردن
intuits تعلیم دادن اگاه کردن
coscious هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
well informed بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com