Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hiring hall
اژانس یا سازمان کاریابی
Other Matches
placements
کاریابی
placement
کاریابی
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
travel agency
اژانس مسافرتی
shipping agent
اژانس حمل
travel agencies
اژانس مسافری
agency
اژانس شعبه
travel agencies
اژانس مسافرتی
travel agency
اژانس مسافری
agencies
اژانس شعبه
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
international atomic energy agency
اژانس بین المللی انرژی اتمی
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agents
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
structures
سازمان سازمان دادن
structure
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
systems
سازمان
structures
سازمان
departments
سازمان
machinery
سازمان
department
سازمان
organisms
سازمان
organism
سازمان
activity
سازمان
activities
سازمان
inst
سازمان
institution
سازمان
system
سازمان
structuring
سازمان
organisations
سازمان
organizations
سازمان
organization
سازمان
structure
سازمان
organized
سازمان یافته
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
unit structure
سازمان یکان
clandestine
سازمان پنهانی
labor organization
سازمان کارگری
visual organization
سازمان دیداری
tailors
سازمان دادن
task organization
سازمان رزمی
table of organization
جدول سازمان
United Nations
سازمان ملل
labor service
سازمان کار
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
organization chart
لوحه سازمان
force structure
سازمان یکانها
file organization
سازمان فایل
file organization
سازمان پرونده
planning organization
سازمان برنامه
sensory organization
سازمان حسی
data organization
سازمان داده ها
charity organization
سازمان خیریه
organising
سازمان دادن
economic organization
سازمان اقتصادی
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
social organization
سازمان اجتماعی
tailor
سازمان دادن
reorganization
تجدید سازمان
organizes
سازمان دادن
physique
سازمان بدن
physiques
سازمان بدن
organises
سازمان دادن
systems
مجموعه سازمان
system
مجموعه سازمان
organizational
مربوط به سازمان
organize
سازمان دادن
foundation
سازمان خیریه
organisations
سازمان بندی
organization
سازمان بندی
organizing
سازمان دادن
organizations
سازمان بندی
the church e.
سازمان قانونی کلیسا
reorganises
تجدید سازمان کردن
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
u.n.
سازمان ملل متحد
reorganises
دوباره سازمان دادن
task organization
سازمان برای رزم
type table
نوع جدول سازمان
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
directs
مدیریت یا سازمان دهی
world health organization
سازمان بهداشت جهانی
advance organizer
پیش سازمان دهنده
cento
سازمان پیمان مرکزی
united nations organization
سازمان ملل متحد
reorganised
تجدید سازمان کردن
United Nations
سازمان ملل متحد
reorganised
دوباره سازمان دادن
chief programmer
سازمان برنامه نویسی
organises
بازار سازمان یافته
reorganising
دوباره سازمان دادن
stablishment
قسمت نظامی سازمان
organized market
بازار سازمان یافته
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
geological survey
سازمان زمین شناسی
Organization of American States
سازمان دول امریکایی
reorganized
تجدید سازمان کردن
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
nonprofit organization
سازمان غیر انتفاعی
reorganizes
دوباره سازمان دادن
reorganized
دوباره سازمان دادن
food and agricultural organization
سازمان خواروبار وکشاورزی
direction
سازمان دهی یامدیریت
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
reorganising
تجدید سازمان کردن
reorganizing
تجدید سازمان کردن
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
reorganize
دوباره سازمان دادن
reorganize
تجدید سازمان کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
reorganizes
تجدید سازمان کردن
reorganizing
دوباره سازمان دادن
organising
بازار سازمان یافته
organize
بازار سازمان یافته
tribalism
سازمان وتشکیلات قبیلهای
infrastructure
سازمان زیر سازی
organizes
بازار سازمان یافته
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
direct
مدیریت یا سازمان دهی
directed
مدیریت یا سازمان دهی
organizing
بازار سازمان یافته
reform
اصلاحات تجدید سازمان
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
organized
سازمان داده شده
composition
ارایش یکان سازمان
restructure
تجدید سازمان کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
compositions
ارایش یکان سازمان
restructured
تجدید سازمان کردن
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
international standards organization
سازمان استانداردهای بین المللی
international refugee organization
سازمان بین المللی اوارگان
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
organization of central american states
سازمان دول امریکای مرکزی
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
gosplan
سازمان برنامه ریزی شوروی
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
mafia
سازمان سری دولت ستیز
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
APEC
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
army management structure
سازمان مدیریت نیروی زمینی
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
mafias
سازمان سری و قانون شکن
mafias
سازمان سری دولت ستیز
mafia
سازمان سری و قانون شکن
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
reorder point
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
distributions
سازمان دادن پراکندگی تیر
ku klux klan
سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
general assmbly of the united nations
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
eia
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
forming up
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
preprocess
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
NATO
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
iso
Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
task organization
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
physical
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
enterpreneur
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
British Standards Institute
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com