English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
we are now quits اکنون با هم برابر شدیم دیگرحسابی نداریم
Other Matches
we left for paris عازم پاریس شدیم
We set off early for ... ما [صبح ] زود به ... رهسپار شدیم.
We entered the room together . باهم وارد اطاق شدیم
we watched for his arrival منتظر ورود او شدیم یا بودیم
we camw in view of that house د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
We lost the case . We were convicted. دردادگاه محکوم شدیم ( دعوی را باختیم )
NO VACANCIES جا نداریم.
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
We have no other way (alternative). را ه دیگری نداریم
no hurry شتاب نداریم
We bear no relationship to each other . باهم نسبتی نداریم
we have no more bread دیگر نان نداریم
we intend no harm قصد ازار نداریم
there is no room fo rlazy boys جا برای بچههای تنبل نداریم
We have nothing in common . با یکدیگه وجه مشترکی نداریم
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
There isnt much food in the house. زیاد غذاتوی خانه نداریم ( نیست )
We are quits. We are even. دیگر با هم حسابی نداریم (نه بدهکارنه بستانکار )
We dont have qualified personnel in this company. دراین شرکت آدم حسابی نداریم
We have no vacant position ( opening ) in this company . دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
at present اکنون
for the present اکنون
at the present moment اکنون
at the moment اکنون
present اکنون
presented اکنون
presenting اکنون
presents اکنون
now اکنون
at present اکنون
the present and the past اکنون و گذشته
now f.it اکنون دیگراغازکنیم
not now or ever نه اکنون و نه در آینده
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
here در این موقع اکنون
it is quite another story now اوضاع اکنون دگرگون
i am busy at the moment اکنون کار دارم
We just received word that . . . هم اکنون اطلاع رسید که …
he is now at rest اکنون اسوده است
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
they sing small now اکنون دیگر صداشان در نمیاید
i now know the v of exercise اکنون قدر ورزش را میفهمم
at this stage <adv.> درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
at this time <adv.> درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
I never saw anything like it. من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
guilder نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
guilders نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
present work عملیاتی که اکنون انجام شده است
triplicate سه برابر سه برابر کردن
We have problems of our own. ما مشکلات خودمان را داریم. [وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
The plan is now in action ( underway ) . طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
iguanodon سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
now that you know the way.... اکنون که راه را یاد گرفتید حال که راه را بلدهستید.......
one hundred times as many صد برابر
equalled برابر
paripassu برابر
equaling برابر
equaled برابر
homological برابر
equal برابر
bracketed برابر
euqal برابر
identical برابر
sextuple شش برابر
equalling برابر
equals برابر
double دو برابر
eq برابر با
decuple ده برابر
doubled دو برابر
tantamount برابر
he is twice the man he was دو برابر
as much a دو برابر
level with each other برابر
ninefold نه برابر
equipollent برابر
doubled up دو برابر
one fold یک برابر
sixfold شش برابر
squares برابر
triple سه برابر
for در برابر
versus در برابر
two fold دو برابر
even <adj.> برابر
opposites برابر
breasts برابر
abreast برابر
square برابر
opposite برابر
breast برابر
squaring برابر
squared برابر
vs در برابر
tripling سه برابر
tenfold ده برابر
threefold سه برابر
three fold سه برابر
symmetric برابر
triples سه برابر
tripled سه برابر
eualize برابر کردن
anti thesis برابر نهاد
fair play شرایط برابر
equalze برابر کننده
manifold چند برابر
equality gate برابر سازی
dead even دقیقا برابر
against payment در برابر پول
antithesis برابر نهاده
doubler دو برابر کننده
eight fold هشت برابر
antitheses برابر نهاده
under the same conditions شرایطی برابر
fivefold پنج برابر
millionfold یک میلون برابر
ge بزرگتر از یا برابر با
octuple هشت برابر
triple precision دقت سه برابر
sextuple شش برابر کردن
parallelize برابر کردن
triple precision با دقت سه برابر
peer to each other برابر با یکدیگر
trebly بطور سه برابر
prallelize برابر کردن
treble our casualties سه برابر تلفات ما
quadraple چهار برابر
reduplicate دو برابر کردن
senary شش برابر ششگانه
septuple هفت برابر
triplex سه برابر کردن
humbled to the dust باخاک برابر
quintuple پنج برابر
mustn't برابر است با not must
EC پیشوند برابر با ex-
level out برابر کردن
water resistant مقاوم در برابر اب
leveler برابر کننده
leveller برابر کننده
life long برابر با یک عمر
money worth برابر پول
nip and tuck تقریبا برابر
triply بطور سه برابر
sevenfold هفت برابر
trebled سه برابر کردن
level سطح برابر
treble سه برابر کردن
multiple چند برابر
leveled سطح برابر
lifelong برابر یک عمر
levelled سطح برابر
levels سطح برابر
identical کاملا" برابر
equalization برابر کردن
double : دو برابر دوتا
double دو برابر کردن
equals برابر مساوی
equalling برابر مساوی
double اندازه دو برابر
tie برابر شدن
equal برابر مساوی
counterbalances نیروی برابر
counterbalanced نیروی برابر
counterbalance نیروی برابر
par برابر کردن
equalizer برابر کننده
peer برابر بودن با
peered برابر بودن با
peering برابر بودن با
trebling سه برابر کردن
deuce برابر درامتیاز 04
trebles سه برابر کردن
equivalent برابر مشابه
equivalents برابر مشابه
ties برابر شدن
equalled برابر مساوی
equalizers برابر کننده
parallelling برابر خط موازی
plains صاف برابر
plainer صاف برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
double دو برابر بزرگتر
doubled اندازه دو برابر
equaling برابر مساوی
doubled دو برابر کردن
doubled up دو برابر کردن
equaled برابر مساوی
doubled دو برابر بزرگتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com