Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
to put a notice on a door	اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
Other Matches
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
gazette	اعلان و اگهی
top billing	بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
post	اگهی کردن اعلان کردن
post-	اگهی کردن اعلان کردن
posted	اگهی کردن اعلان کردن
posts	اگهی کردن اعلان کردن
advertiser	اعلان کننده اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
advertisers	اعلان کننده اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
pasting	چسباندن
to sew on	چسباندن
sellotape	چسباندن
cementation	چسباندن
sellotapes	چسباندن
stick	چسباندن
concatenate	چسباندن
paste	چسباندن
agglutinate	: چسباندن
sellotaping	چسباندن
sellotaped	چسباندن
glutinate	چسباندن
gums	چسباندن
gum	چسباندن
close fitting	چسباندن
pasted	چسباندن
close-fitting	چسباندن
adhibit	چسباندن
pastes	چسباندن
gummed	چسباندن
gumming	چسباندن
glues	چسباندن چسبیدن
glueing	چسباندن چسبیدن
gluing	چسباندن چسبیدن
glue	چسباندن چسبیدن
agglutination	عمل چسباندن
cut and paste	بریدن و چسباندن
tags	اتیکت چسباندن به
knock together	بهم چسباندن
seal	محکم چسباندن
seals	محکم چسباندن
conglutinate	بهم چسباندن
tag	اتیکت چسباندن به
fastened	چسباندن سفت شدن
paste	نوعی شیرینی چسباندن
pasting	نوعی شیرینی چسباندن
cemented	سمنت کردن چسباندن
cementing	سمنت کردن چسباندن
pasted	نوعی شیرینی چسباندن
fastens	چسباندن سفت شدن
to glue on [to]	چسباندن [روی چیزی]
to stick on [to]	چسباندن [روی چیزی]
fasten	چسباندن سفت شدن
cement	سمنت کردن چسباندن
attach	وصل کردن چسباندن به
attaches	چسباندن الصاق کردن
attaches	وصل کردن چسباندن به
attaching	چسباندن الصاق کردن
attaching	وصل کردن چسباندن به
compaction	عمل بهم چسباندن
pastes	نوعی شیرینی چسباندن
attach	چسباندن الصاق کردن
post fix	در پایان واژه چسباندن
cements	سمنت کردن چسباندن
affiche	اگهی
caveat	اگهی
warnings	اگهی
warning	اگهی
infore	اگهی به
announcements	اگهی
advertisements	اگهی
Annunciation	اگهی
announcement	اگهی
indiction	اگهی
proclamation	اگهی
proclamations	اگهی
indigitation	اگهی
tickets	اگهی
ticket	اگهی
caveats	اگهی
posters	اگهی
acknowledgments	اگهی
notices	اگهی
noticed	اگهی
acknowledgement	اگهی
acknowledgements	اگهی
poster	اگهی
notice	اگهی
noticing	اگهی
bond	متصل کردن چسباندن اتصال
to put a slur on any one	لکه بدنامی بکسی چسباندن
binds	چسباندن صحافی کردن ودوختن
to paste something with paper	کاغذ روی چیزی چسباندن
bind	چسباندن صحافی کردن ودوختن
proclamations	اگهی دادن
annunciate	اگهی دادن
advertised	اگهی دادن
pin-up	چسبانیدن اگهی
forewarning	پیش اگهی
pin-ups	الصاق اگهی
advertize	اگهی دادن
notice to mariner	اگهی دریایی
play bill	اگهی نمایش
pin-ups	چسبانیدن اگهی
previous notice	پیش اگهی
billsticker	اگهی چسبان
handbill	اگهی دستی
proclamation	اگهی دادن
prospectuses	خلاصه اگهی
warning order	دستور اگهی
advertisement	اگهی تبلیغاتی
prognosis	پیش اگهی
fly bill	اگهی دستی
prospectus	خلاصه اگهی
advertisements	اگهی تبلیغاتی
pin up	چسبانیدن اگهی
pin up	الصاق اگهی
pin-up	الصاق اگهی
obituaries	اگهی در گذشت
bans	اگهی احضار
banning	اگهی احضار
inform	اگهی دادن
informing	اگهی دادن
advertises	اگهی دادن
announces	اگهی دادن
ban	اگهی احضار
informs	اگهی دادن
obituary	اگهی در گذشت
announced	اگهی دادن
announcing	اگهی دادن
assertion	بیانیه اگهی
announce	اگهی دادن
handbills	اگهی دستی
set tiles	فرش کردن یا چسباندن کاشی بدیوار
scarfing	چسباندن دو قطعه به یکدیگربه وسیله چسب
bulletin	اگهی نامه رسمی
flier	اگهی روی کاغذکوچک
bulletins	اگهی نامه رسمی
proclamatory	متضمن اگهی یا اعلام
flyers	اگهی روی کاغذکوچک
reclame	اگهی اغراق امیز
prognostic tests	ازمونهای پیش اگهی
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
flyer	اگهی روی کاغذکوچک
fliers	اگهی روی کاغذکوچک
tender notice	اگهی دعوت به مناقصه
to paste up a playbill	اگهی نمایش بدیوارزدن
pages	عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged	عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page	عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
bonding	چسباندن دو یا چند قطعه چوبی توسط چسب
sticky charge	خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
necrology	ثبت اموات اگهی فوت
ballyhoo	اگهی پر سرو صدا کردن
exclaimed	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaim	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaiming	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaims	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicizes	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizing	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
publicized	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicising	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicises	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicised	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
to proclaim meetings	بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
denunciation of treaty	اعلان
advertisements	اعلان
assertion	اعلان
declarations	اعلان
declaration	اعلان
advertising	اعلان
announcement	اعلان
noticed	اعلان
proclamation	اعلان
advertisement	اعلان
notice	اعلان
poster	اعلان
posters	اعلان
notices	اعلان
noticing	اعلان
proclamations	اعلان
announcements	اعلان
bill posters	کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill poster	کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
macro declaration	درشت اعلان
declaring	اعلان کردن
fly bill	اعلان دستی
indigitation	اعلان شمارش
give out	اعلان کردن
playbill	اعلان نمایش
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
notice to mariner	اعلان دریایی
announcer	اعلان کننده
publishment	اشاعه اعلان
system prompt	اعلان سیستم
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت
proclamation of the republic	اعلان جمهوری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com