Dictiornary-Farsi | ایجاد ناحیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
territorialization	ایجاد ناحیه


Other Matches

blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
ActiveX	سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
zones	ناحیه
realms	ناحیه
realm	ناحیه
shire	ناحیه
shires	ناحیه
ward	ناحیه
wards	ناحیه
partition	ناحیه
partitions	ناحیه
area	ناحیه
areas	ناحیه
demesne	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
subregion	ناحیه
reaching	ناحیه
reaches	ناحیه
reached	ناحیه
reach	ناحیه
proclimax	ناحیه
output area	ناحیه
range	ناحیه
ranged	ناحیه
districts	ناحیه
sector	ناحیه
sectors	ناحیه
situs	ناحیه
district	ناحیه
ranges	ناحیه
region	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
regions	ناحیه
regional <adj.>	ناحیه ای
zone	ناحیه
range of adjustment	ناحیه تنظیم
region	ناحیه نظامی
regionalism	ناحیه گرایی
range of storke	ناحیه ضربه
active area	ناحیه فعال
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
two phase region	ناحیه دو فازی
indifference zone	ناحیه خنثی
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
work area	ناحیه کاری
genital zone	ناحیه تناسلی
region	ناحیه عملیات
terrain	زمین ناحیه
depletion area	ناحیه تخلیه
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
depletion barrier	ناحیه تخلیه
sector commander	فرمانده ناحیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
input area	ناحیه ورودی
depletion layer	ناحیه تخلیه
oral zone	ناحیه دهانی
climatic region	ناحیه اقلیمی
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
storage area	ناحیه انبارش
zone	منطقه ناحیه
pyramidal area	ناحیه هرمی
slums	ناحیه فقیرنشین
slum	ناحیه فقیرنشین
boom swing	ناحیه لرزش
lumbar	ناحیه کمر
zones	منطقه ناحیه
frequency region	ناحیه فرکانس
suppressor area	ناحیه بازدارنده
forbidden zone	ناحیه ممنوع
fixed area	ناحیه ثابت
radius of action	ناحیه رانندگی
touch spot	ناحیه بساوشی
output area	ناحیه خروجی
the abdominal region	ناحیه شکم
region	ناحیه فضا
sector	خط کش ریاضی ناحیه
Sept	ناحیه محصو
overflow area	ناحیه سرریز
skid row	ناحیه پست
soft spot	ناحیه نشست
edge zone	ناحیه لبه
telephone area	ناحیه اتصال
part	سهم ناحیه
intermediate zone	ناحیه ی میانی
districts	ناحیه نظامی
silva	ناحیه جنگلی
Equator	ناحیه استوایی
heat affected zone	ناحیه پیوند
goldfield	ناحیه زرخیز
gold field	ناحیه زرخیز
motor area	ناحیه حرکتی
residential area	ناحیه مسکونی
baffle area	ناحیه کور
measuring range	ناحیه ی سنجش
common area	ناحیه مشترک
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
area search	جستجوی ناحیه
buffer area	ناحیه میانگیر
littoral	ناحیه ساحلی
district	ناحیه نظامی
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
broca's area	ناحیه بروکا
audio range	ناحیه صوتی
naval district	ناحیه دریایی
regions	ناحیه فضا
critical region	ناحیه بحرانی
arid area	ناحیه خشک
critical area	ناحیه بحرانی
critical region	ناحیه شاخص
sciatic	ناحیه چاربند
dead space	ناحیه کور
regions	ناحیه نظامی
range of variation	ناحیه تغییر
range of variation	ناحیه انحراف
scan area	ناحیه پیمایش
regions	ناحیه عملیات
zone of contact	ناحیه تماس
recording eara	ناحیه ضبط
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
papa	پاپ کشیش ناحیه
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
shielding region	ناحیه حفافت کننده
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
drilling range	ناحیه مته کاری
rimland	حومه ناحیه مرکزی
papas	پاپ کشیش ناحیه
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
catchment area	ناحیه تحت پوشش
space charge	ناحیه بار فضا
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
coalfields	ناحیه ذغال خیز
coalfield	ناحیه ذغال خیز
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
climates	ناحیه اوضاع جوی
coal field	ناحیه زغال خیز
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
climate	ناحیه اوضاع جوی
naval district	ناحیه عملیات دریایی
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
delinquency area	ناحیه بزه خیز
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
long wave range	ناحیه موج بلند
zones	ناحیه دسته بندی
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
zone	ناحیه دسته بندی
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
local area network	شبکه ناحیه محلی
rainfall area	منطقه بارش ناحیه بارندگی
biota	زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weak	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zooms	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
mine feild	ناحیه مین گذاری شده
mesogaster	معده بند ناحیه ناف
weaknesses	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range	ناحیه فرکانس مادون صوت
depth of hardening zone	عمق ناحیه سخت گردانی
hyperaesthesia	حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
outbound	عازم ناحیه دور دست
superintendent registrar	سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
high frequency region of a spectrum	ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
exurb	ناحیه یا منطقهء خارج شهری
zoomed	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
territorialization	محدود کردن بیک ناحیه
orbitonasal	وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
vorlage	خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
vhf range	ناحیه فرکانس خیلی بالا