Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English
Persian
inductility
ایراد سراغاز
Other Matches
exordium
سراغاز
opening
سراغاز
openings
سراغاز
prefacing
سراغاز
prefaces
سراغاز
prefaced
سراغاز
preface
سراغاز
foreword
سراغاز
forewords
سراغاز
prologues
سراغاز
prologue
سراغاز
proem
مقدمه سراغاز
untitled
بدون سراغاز
preambles
سراغاز مقدمه کتاب
preamble
سراغاز مقدمه کتاب
head word
کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود
infliction
ایراد
inductions
ایراد
adductor
ایراد
protests
ایراد
protesting
ایراد
protested
ایراد
protest
ایراد
induction
ایراد
queries
ایراد
quotation
ایراد
quotations
ایراد
citation
ایراد
citations
ایراد
objection
ایراد
objections
ایراد
querying
ایراد
query
ایراد
queried
ایراد
stainlessly
<adv.>
بطور بی ایراد
spotlessly
<adv.>
بطور بی ایراد
flawlessly
<adv.>
بطور بی ایراد
find fault with
<idiom>
ایراد گرفتن
objcetionable
مورد ایراد
to make difficulties
ایراد گرفتن
fuddy-duddy
ایراد گیر
fuddy-duddies
ایراد گیر
deficiencies
کسری ایراد
cites
ایراد کردن
fussy
ایراد گیر
cited
ایراد کردن
fussiest
ایراد گیر
cite
ایراد کردن
niggling
ایراد گیر
deliver
ایراد کردن
citing
ایراد کردن
deficiency
کسری ایراد
delivers
ایراد کردن
fussier
ایراد گیر
adducing
ایراد کردن
adduces
ایراد کردن
adduced
ایراد کردن
adduce
ایراد کردن
sea lawyer
ملوان ایراد گیر
inviolacy motive
انگیزه ایراد گریزی
fussiness
ایراد گیری کردن
battery
ایراد ضرب و جرح
batteries
ایراد ضرب و جرح
attempting to inflict injury
شروع به ایراد جرح
quotes
ایراد کردن مظنه دادن
To refuse a criticism. To brush aside an objection.
ایراد واعتراضی رارد کردن
He delivered a historic speech.
نطق تاریخی یی ایراد کرد
quoted
ایراد کردن مظنه دادن
run down
<idiom>
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
quote
ایراد کردن مظنه دادن
the objection will not lie
ان ایراد وارد نخواهد بود
demurrer
ایراد عدم کفایت ادله
fussing
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
demurred
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
fusses
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
fussed
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
fuss
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
to spotlessly perform something
اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
demurring
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
Any objections ?
فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
Upon his arrival , he delinered a speech .
به محض ورود نطقی ایراد کرد
demur
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
appose
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
to go easy on somebody
[something]
خیلی ایراد نگرفتن
[انتقادی نبودن]
از کسی
[در مورد چیزی]
salutatorian
دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
demurrer
ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
to jump on somebody
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
demurring
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com