Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
Other Matches
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
weather stations
ایستگاه هواشناسی
weather station
ایستگاه هواشناسی
climatological station
ایستگاه هواشناسی
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
aerographer's mate
کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
exposure station
ایستگاه هوایی
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
freddie
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
aerography
هواشناسی
aerology
هواشناسی
climatology
هواشناسی
weathers
هواشناسی
hydro meterology
هواشناسی
weathered
هواشناسی
meteorology
هواشناسی
weather
هواشناسی
aerographer
هواشناسی کشتی
meteorologic
وابسته به هواشناسی
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
weather bureau
اداره هواشناسی
weather map
نقشه هواشناسی
rocket sonde
موشک هواشناسی
aerography
علم هواشناسی
meteorology
علم هواشناسی
aerographer
ثبات هواشناسی
rocket sonde
راکت هواشناسی
aerographer
کمک افسر هواشناسی
heavily overcast
ابری متراکم
[هواشناسی]
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
scattered clouds
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
to overcast
تیره شدن
[هواشناسی]
cloudy with sunny intervals
<idiom>
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
sunny with cloudy intervals
<idiom>
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
weather code
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather observation
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
collective
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
stand
ایستگاه
stations
ایستگاه
sited
ایستگاه
station
ایستگاه
sites
ایستگاه
stationed
ایستگاه
site
ایستگاه
stop
ایستگاه نقطه
cabstand
ایستگاه درشکه
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
control cubicle
ایستگاه فرمان
bus bay
ایستگاه اتوبوس
workstations
ایستگاه کاری
broadcasting station
ایستگاه رادیو
control station
ایستگاه کنترل
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
stops
ایستگاه نقطه
workstation
ایستگاه کاری
tide station
ایستگاه جزر و مد
reading station
ایستگاه خواندن
forward station
ایستگاه جلو
railway station
ایستگاه قطار
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
stopping
ایستگاه نقطه
traverse station
ایستگاه پیمایش
terminus
ایستگاه نهایی
clients
ایستگاه پردازشگر
police station
ایستگاه پلیس
police stations
ایستگاه پلیس
space stations
ایستگاه فضایی
wayside
ایستگاه فرعی
base end station
ایستگاه عقب
space station
ایستگاه فضایی
substation
خرده ایستگاه
client
ایستگاه پردازشگر
stopped
ایستگاه نقطه
power station
ایستگاه مولدنیرو
power stations
ایستگاه مولدنیرو
bus stop
ایستگاه اتوبوس
bus stops
ایستگاه اتوبوس
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
air way station
ایستگاه کنترل
terminuses
ایستگاه نهایی
substation
ایستگاه فرعی
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
ground position
ایستگاه زمینی
station house
ایستگاه کلانتری
stand
بساط ایستگاه
station master
رئیس ایستگاه
orienting station
ایستگاه توجیه
known datum point
ایستگاه معلوم
loading station
ایستگاه بارگیری
space platform
ایستگاه فضایی
stationmaster
رئیس ایستگاه
broadcast station
ایستگاه فرستنده
coast station
ایستگاه ساحلی
master station
شاه ایستگاه
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
slave station
ایستگاه فرعی
relay station
ایستگاه واسطه
relay station
ایستگاه رله
remote station
ایستگاه دوردست
height of site
ارتفاع ایستگاه
master station
ایستگاه اصلی
ambulance station
ایستگاه امبولانس
tracking stations
ایستگاه ردیابی
tracking station
ایستگاه ردیابی
stationmasters
رئیس ایستگاه
wireless station
ایستگاه بی سیم
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
alert station
ایستگاه اماده باش
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
fire station
ایستگاه اتش نشانی
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
fire stations
ایستگاه اتش نشانی
railway station
ایستگاه راه اهن
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
alert station
ایستگاه اعلام خطر
weather stations
ایستگاه هوا شناسی
weather station
ایستگاه هوا شناسی
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
remote station
ایستگاه راه دور
stops
متوقف کردن ایستگاه
way station
ایستگاه رله مخابراتی
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
net control
ایستگاه کنترل شبکه
station house
ایستگاه راه اهن
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
stopping
متوقف کردن ایستگاه
Where is the bus stop?
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
stop
متوقف کردن ایستگاه
trig point
ایستگاه مثلث بندی
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
remote station
ایستگاه دور دست
firehouse
ایستگاه اتش نشانی
rawinsonde
ایستگاه راوین سوند
stopped
متوقف کردن ایستگاه
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
Where is the nearest underground station?
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
How far is the bus stop ?
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
International Space Station
[ISS]
ایستگاه فضایی بین المللی
platform
سکوی ایستگاه راه آهن
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service stations
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
We rushed ( hurried ) back to the train station.
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
uplink
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
screening elevation
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
outstation
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
to pull out
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
stuck beacon
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
homing station
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com