Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR.
این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
Other Matches
analogous
قابل مقایسه
incomparability
غیر قابل مقایسه
to bear comparison with
قابل مقایسه بودن با
comparably
بطور قابل مقایسه
to stand comparison with
قابل مقایسه بودن با
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
comparable
قابل مقایسه مانند کردنی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
benchmarks
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
mining effect
اثر مینی شکل ترکش مینی شکل
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
He's a good director but he doesn't bear
[stand]
comparison with Hitchcock.
او
[مرد ]
کارگردان خوبی است اما او
[مرد]
قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
to contrast
[with]
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
bussed
مینی بوس
busses
مینی بوس
busing
مینی بوس
buses
مینی بوس
bused
مینی بوس
bus
مینی بوس
minicomputer
مینی کامپیوتر
mini floppy
مینی فلاپی
omnibuses
مینی بوس
omnibus
مینی بوس
bussing
مینی بوس
motorbus
مینی بوس
minibuses
مینی بوس
mini-skirts
مینی ژوب
mini-skirt
مینی ژوب
omni chassis
شاسی مینی بوس
omnibus headlamp
نورافکن مینی بوس
motor coach
مینی بوس سفری
data general corporation
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
rising mine
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
ruptures
عمل شکافت مینی شکل
rupturing
عمل شکافت مینی شکل
vax
سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
rupture
عمل شکافت مینی شکل
mini
کوتاه شده مینی کامپیوتر کوچک
bottom mine
مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
Dec
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
digital equipment corporation
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
analogies
مقایسه
comparisons
مقایسه
analogy
مقایسه
collation
مقایسه
collations
مقایسه
datum line
خط مقایسه
comparison
مقایسه
resemblance
مقایسه
frequency comparison
مقایسه فرکانس
incomparable
غیرقابل مقایسه
incommensurable
مقایسه ناپذیر
even parity
مقایسه زوج
parity checking
بازبینی مقایسه
parity error
خطای مقایسه
incomparability
مقایسه ناپذیری
refrence
مبنای مقایسه
parity bit
بیت مقایسه
parity error
غلط مقایسه
incomparable
مقایسه ناپذیر
comparableness
قابلیت مقایسه
assimilatc
مقایسه نمودن
comparing
مقایسه کردن
compared
مقایسه کردن
datum
سطح مقایسه
comparison operator
عملگر مقایسه
contrasts
مقایسه کردن
contrasting
مقایسه کردن
contrasted
مقایسه کردن
contrast
مقایسه کردن
compare
مقایسه کردن
comparator
مقایسه کننده
compares
مقایسه کردن
no parity
عدم مقایسه
cf
مقایسه شود
to draw comparisons
مقایسه کردن
comparisons
روش مقایسه
odd parity
مقایسه فرد
to make comparisons
مقایسه کردن
comparatively
بطور مقایسه
comparison
روش مقایسه
logical comparison
مقایسه منطقی
tape comparator
مقایسه کننده نوار
to compare oppsites
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
comparative philology
علم مقایسه زبانها
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
comparative gage
دستگاه مقایسه کننده
table comparator
مقایسه کننده نوارها
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
a comparison of the brain to a computer
مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
incomparably
بطور غیرقابل مقایسه
measure
مقایسه کردن سنجش
by comparison
وقتی مقایسه می شوند
A comparison of theory and practice.
مقایسه ای از نظری و عمل.
comparator
وسیله انجام مقایسه
paired comparisons method
روش مقایسه جفتی
between
دربین درمقام مقایسه
proportion
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
proportions
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
a comparison of men's salaries with those of women
مقایسه حقوق مردان با زنان
priority
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priorities
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
VBScript
مقایسه شود با JAVA SCRIPT
to drow a p between two
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
parity error
اشتباه مقایسه خطای توازن
relational database
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
not a patch on
به هیچ طرف مقایسه نیست با
That's a poor comparison.
این مقایسه ای نا مناسب است.
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
relational database management system
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
comparable
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
document comparison utility
برنامه کمکی مقایسه مدارک
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
to be out of all proportion to something
غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
The comparison is misleading
[flawed]
.
مقایسه گمراه کننده
[ ناقص ]
است.
jobs
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
cost effectiveness
سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
Today's weather is mild by comparison.
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
job
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
a comparison between European and Japanese schools
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
collating
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Participation rates are low compared to international standards.
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collating
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
vertical
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
local area network
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
phosphor
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
spellcheck
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
pair exchange sorting algorithm
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
double
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled up
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activities
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
volatility
تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
sensible
قابل درک قابل رویت
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
achievable
قابل وصول قابل تفریق
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
DES
استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
densities
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
density
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
four ball
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
leap frog test
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rammed
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
machine address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com