Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
Other Matches
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
coffeebean
بن قهوه
coffees
قهوه
Brown
قهوه ای
coffee
قهوه
coffee berry
بن قهوه
teahouse
قهوه خانه
coffee berry
دانه قهوه
tea house
قهوه خانه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
tea tray
سینی قهوه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee house
قهوه خانه
coffee and milk
قهوه و شیر
coffee
درخت قهوه
coffees
درخت قهوه
iced coffee
قهوه سرد
black coffee
قهوه سیاه
mocha
قهوه مکا
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
white coffee
قهوه با شیر
coffee and milk
شیر قهوه
percolators
قهوه جوش
coffeepot
قهوه ریز
coffee pots
قوری قهوه
coffeehouse
قهوه خانه
coffeebean
حبه قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
percolator
قهوه جوش
coffeebean
دانه قهوه
coffeepot
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
demitasse
فنجان قهوه خوری
black coffee
قهوه بدون شیر
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
durian
درخت قهوه سودانی
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
suntan
قهوه مایل بسرخ
suntans
قهوه مایل بسرخ
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
umber
قهوه ای مایل به زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
emergencies
خیلی خیلی فوری
emergency
خیلی خیلی فوری
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
jim dandy
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
for long
خیلی
far and away
خیلی
dumpiness
خیلی
highly
خیلی
damn
خیلی
ten
خیلی
in large quantities
خیلی خیلی
dammit
خیلی
copious
خیلی
abysmal
<adj.>
خیلی بد
not a few
خیلی ها
villainous
خیلی بد
to a large extent
خیلی
routh
خیلی
many
خیلی
very
خیلی
very little
خیلی کم
swith
خیلی عظیم
senseful
خیلی حساس
hand in glove
خیلی صمیمی
hand in glove
خیلی نزدیک
on any number of occasions
<adv.>
خیلی از اوقات
sick
[British E]
<adj.>
خیلی خوب
oft
[archaic, literary]
<adv.>
خیلی از اوقات
sappy
خیلی احساساتی
giantess
زن خیلی قدبلند
iam in bad
خیلی محتاجم
awesome
<adj.>
خیلی خوب
great
<adj.>
خیلی خوب
rotundily
چاقی خیلی
bone dry
خیلی خشک
skinless
خیلی حساس
thank you very much
خیلی متشکرم
She is very pretentious.
خیلی ادعادارد
hand and glove
خیلی صمیمی
wicked
<adj.>
خیلی خوب
hand and glove
خیلی نزدیک
ultraconservative
خیلی محتاط
toploftiness
خیلی متکبر
to spread like wildfire
خیلی زودمنتشرشدن
very light
خیلی سبک
number one
خیلی خوب
regularly
[often]
<adv.>
خیلی از اوقات
superrabundant
خیلی زیاد
subminiature
خیلی کوچک
span new
خیلی تازه
level best
خیلی عالی
Many thanks!
خیلی ممنون!
much was said
خیلی حرفهازده شد
much worse
خیلی بدتر
really sick
خیلی محشر
really wicked
خیلی محشر
of vital importance
خیلی ضروری
many persons
خیلی اشخاص
many people
خیلی اشخاص
I had an awful time .
به من خیلی بد گذشت
level best
خیلی خوب
lily white
خیلی سفید
lower most
خیلی پست تر
many people
خیلی از مردم
it is very easily done
خیلی به اسانی
oftentimes
خیلی اوقات
overstrung
خیلی حساس
primely
خیلی خوب
raff
خیلی زیاد
ritzy
خیلی شیک
I spoke my mind.
من خیلی رک گفتم.
many times
<adv.>
خیلی از اوقات
precisian
خیلی دقیق
pixilated
خیلی حساس
He is a loose card .
خیلی ول است
a lot of times
<adv.>
خیلی از اوقات
in no time
خیلی زود
pianissmo
خیلی نرم
immensurable
خیلی قدیم
frequently
<adv.>
خیلی از اوقات
often
<adv.>
خیلی از اوقات
nifty
خیلی خوب
precipitate
خیلی سریع
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
faraway
خیلی دور
too tough
خیلی سفت
whopping
خیلی بزرگ
decrepit
خیلی پیر
once in the blue moon
خیلی بندرت
immediate
خیلی فوری
precipitated
خیلی سریع
precipitates
خیلی سریع
precipitating
خیلی سریع
niftiest
خیلی خوب
niftier
خیلی خوب
whackings
خیلی بزرگ
whacking
خیلی بزرگ
tickled pink
<idiom>
خیلی شادوخوشحال
too bad
<idiom>
خیلی بد ،غم انگیز
to pieces
<idiom>
خیلی زیاده
in cold blood
<idiom>
خیلی خونسرد
in seventh heaven
<idiom>
خیلی خوشحال
mad as a hornet
<idiom>
خیلی عصبانی
not so hot
<idiom>
نه خیلی خوب
superabundant
خیلی زیاد
parlous
خیلی مهیب
open-and-shut
خیلی سهل
quaint
خیلی فریف
wells
خیلی خوب
well
خیلی خوب
glorious
خیلی خوب
very good
خیلی خوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com