English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
The meet is too tough. این گوشت خیلی سفت است.
Search result with all words
The meet is overdone. این گوشت خیلی پخته و سرخ شده است.
Other Matches
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace گوشت سیب گوشت میوه
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling خیلی تند خیلی خوب
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
brawn گوشت
meats گوشت
basting گوشت
viand گوشت
proud flesh گوشت نو
granulation tissue گوشت نو
preserved meat گوشت
meat گوشت
flesh گوشت
flesh-and-blood گوشت
flesh and blood گوشت
pulpless بی گوشت
flesher گوشت فروش
pemican گوشت خشکانده
killcalf گوشت فروش
minces گوشت قیمه
incarnant گوشت نو اور
mince گوشت قیمه
dripping چکیده گوشت
french chop گوشت دنده
veal گوشت گوساله
rib گوشت دنده
pulpous گوشت دار
venison گوشت گوزن
meaty گوشت دار
meatiest گوشت دار
meatier گوشت دار
fleshmonger گوشت فروش
sirloin گوشت راسته
sirloins گوشت راسته
spareribs گوشت دنده
shoulder گوشت سردست
ham گوشت ران
grills گوشت کباب کن
grilling گوشت کباب کن
haslet گوشت کبابی
grill گوشت کباب کن
beef گوشت گاو
beefed up گوشت گاو
green meat گوشت کهنه
chop گوشت دنده
chop گوشت کتلت
pork گوشت خوک
sarcophagous گوشت خوار
outgrowth گوشت زیادی
the pulp of an apple گوشت سیب
pot roast گوشت اب پزشده
emaciated گوشت رفته
pot roasts گوشت اب پزشده
fruit pulp گوشت میوه
beefy گوشت الو
gravy شیره گوشت
fuzz ball گوشت زیادی
horseflesh گوشت اسب
gambrel قلاب گوشت
surloin گوشت مازه
lappet گوشت اویخته
leg گوشت ران
flab گوشت اضافی
luncheon meat گوشت ساندویچی
butchery business گوشت فروشی
meatman گوشت فروش
stringers چنگک گوشت
collop برش گوشت
stringer چنگک گوشت
carneous گوشت مانند
carnification گوشت سازی
flab گوشت شل و آویزان
mangler گوشت خرد کن
blowfly مگس گوشت
meat fly مگس گوشت
beef tea جوهریاشیره گوشت
brisket گوشت سینه
goose گوشت غاز
masher گوشت کوب
carrion گوشت گندیده
pancreases خوش گوشت
murrain گوشت مرده
leal meat گوشت لخم
shins گوشت قلم پا
shin گوشت قلم پا
caruncle گوشت پاره
mutton گوشت گوسفند
red meat گوشت گاووگوسفند
flash hook قلاب گوشت
flesh hook قلاب گوشت کش
lenten بی گوشت لاغر
pancreas خوش گوشت
white meat گوشت سفید
chopping board تختهسبزیو گوشت
consomme اب گوشت تنگاب
lambs گوشت بره
lamb گوشت بره
top round گوشت کبابی
carnosity گوشت زیاد
diastasc اب خوش گوشت
pemmican گوشت خشکانده
broiled meat گوشت سرخ کرده
cicatrize گوشت نو بالا اوردن
fries گوشت سرخ کرده
carunculate دارای گوشت پاره
granulet گوشت نوبالا اورده
frying گوشت سرخ کرده
fry گوشت سرخ کرده
cold cuts گوشت پخته سرد
grating گوشت ریز ساینده
gobbet تکه گوشت خام
gratings گوشت ریز ساینده
foreshank گوشت ساق گاو
Her flesh is flabby. گوشت بدنش شل است
ecchymosis کبودشدگی گوشت از کوفتگی
steak باریکه گوشت کبابی
steaks باریکه گوشت کبابی
Frozen meat ( food ) . گوشت ( غذای ) یخ زده
Firm muscles ( flesh ) . عضلات (گوشت ) محکم
gobbets تکه گوشت خام
luncheon meat گوشت پیش آماد
luncheon meat گوشت پخته و آماده
westphalian ham گوشت دودزده خوک
Scotch egg تخم مرغ آب پز و گوشت
beef steak گوشت ران گاو
tenderloin گوشت پشت مازو
haunch گوشت ران وگرده
haunches گوشت ران وگرده
ball of toe گوشت زیر پنجه پا
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
collop تکه کوچک گوشت
abscission قطع پوست و گوشت
to carven meat گوشت رادرسرسفره خردکردن
roast beef گوشت گاوکباب شده
beefsteak گوشت ران گاو
pareve بدون گوشت وشیر
mince pies کلوچه گوشت دار
mince pie کلوچه گوشت دار
parve بدون گوشت وشیر
lobs گوشت یا پوست اویخته
lobbing گوشت یا پوست اویخته
lobbed گوشت یا پوست اویخته
lob گوشت یا پوست اویخته
growth گوشت زیادی تومور
growths گوشت زیادی تومور
mincemeat گوشت قیمه شده
sirloin گوشت کمرگوسفند یا خوک
sirloins گوشت کمرگوسفند یا خوک
putrid flesh گوشت گندیده یا بو گرفته
schnitzel کتلت گوشت گوساله
pork butcher گوشت خوک فروش
dainty گوشت یا خوراک لذیذ
short ribs گوشت با استخوان دنده
fry سرخ کردن [گوشت]
pie کلوچه گوشت پیچ
bullied گردن کلفت گوشت
fricassee راگوی گوشت پرنده
fricassees راگوی گوشت پرنده
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
masticator چرخ گوشت خردکنی
omophagia گوشت خام خوری
omophagous گوشت خام خور
omophagic گوشت خام خور
bully گردن کلفت گوشت
pap تفاله گوشت یاسیب
pies کلوچه گوشت پیچ
bullies گردن کلفت گوشت
spare ribs گوشت دنده با استخوان
bullying گردن کلفت گوشت
meat tea چایی یا عصرانه با گوشت
carbonado قطعه گوشت کباب کرده
putrescine ماده سمی در گوشت فاسد
nematode کرمک و کرم گوشت و مانندانها
venison گوشت اهو شکارگوزن واهو
to souse a meat or fish درترشی گذاشتن گوشت یاماهی
rib تکه گوشت دنده دار
flash fly مگس وحشراتی که گوشت میخورند
shepherd's pie بریانی گوشت و سیب زمینی
lard vt گوشت خوک لای گذاشتن
gill نهر کوچک گوشت ماهی
anthropophagous تغذیه کننده از گوشت انسان
carving knives چاقوی حکاکی یا گوشت بری
trichina کرم گوشت خوک تریشین
lard گوشت خوک چربی زدن
Be careful not to burn the meat . مواظب باش گوشت رانسوزانی
piece deresistance مثلا تیکه بزرگی از گوشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com