English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English Persian
incinerate بااتش سوختن
incinerated بااتش سوختن
incinerates بااتش سوختن
incinerating بااتش سوختن
Other Matches
overwatch مراقبت از حرکت بااتش
sweep درو کردن منطقه بااتش درو در عرض
burn in سوختن
consumption سوختن
broils سوختن
burn سوختن
combustion سوختن
to burn out سوختن
broil سوختن
broiled سوختن
burns سوختن
broiling سوختن
singed سوختن بودادن
singeing سوختن بودادن
smolders سوختن ودودکردن
singes سوختن بودادن
afire در حال سوختن
blow out سوختن انفجار
smoldered سوختن ودودکردن
smoldering سوختن ودودکردن
heat of combustion گرمای سوختن
singe سوختن بودادن
smolder سوختن ودودکردن
pyric مربوط به سوختن
smouldered سوختن ودودکردن
to fret and fume inwardly سوختن وساختن
smoulders سوختن ودودکردن
heating value گرمای سوختن
heat value گرمای سوختن
melted از گرما سوختن
smoulder سوختن ودودکردن
to grin and bear it سوختن وساختن
smouldering سوختن ودودکردن
burnout of a crystal rectifier سوختن یکسوکننده دیودی
degressive burning سوختن طولانی خرج
lighting hours زمان روشنایی یا سوختن
to fret and fume inwardly سوختن ودم نزدن
progressive burning سوختن تدریجی خرج
to burn away سوختن و تمام شدن
bake سوختن خشک کردن
singe بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
burns سوختن مشتعل شدن
burn سوختن مشتعل شدن
singeing بطور سطحی سوختن
scorches بطور سطحی سوختن
scorch بطور سطحی سوختن
baked سوختن خشک کردن
burns دراتش شهوت سوختن
bakes سوختن خشک کردن
flammable قابل سوختن اتشگیر
burn دراتش شهوت سوختن
flare باشعله نامنظم سوختن
flares باشعله نامنظم سوختن
singes بطور سطحی سوختن
to g. with passion دراتش شهوت یاعشق سوختن
smoldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered بی اتش سوختن خاموش کردن
to souse a burning house اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
sizzled صدای سوختن کباب روی اتش
sizzle صدای سوختن کباب روی اتش
sizzling صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles صدای سوختن کباب روی اتش
burn down <idiom> کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
carry one's bat تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
burnout velocity سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
burn out تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com