English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
x ray بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
Other Matches
xrays اشعه ایکس
x ray اشعه ایکس
x radiation اشعه ایکس
X-rays اشعه ایکس
X-rayed اشعه ایکس
X-ray اشعه ایکس
X-raying اشعه ایکس
x rays اشعه ایکس
crookes tube لامپ اشعه ایکس
roentgenography پرتونگاری با اشعه ایکس
rem مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rem مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
x rays پرتو ایکس
X chromosome فامتن ایکس
roentgen ray پرتو ایکس
X-ray پرتو ایکس
X-raying پرتو ایکس
blank flange قطعه- ایکس
X chromosomes فامتن ایکس
x band باند- ایکس
x cut برش ایکس
X-rayed پرتو ایکس
x axis defelection انحراف- ایکس
x potentiometer پتانسیومتر ایکس
x radiation پرتو ایکس
x axis محور ایکس ها
x axis محور ایکس
bx cable لوله ب ایکس
b.x. conductor کابل ب ایکس
nike x موشک نایک ایکس
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
x y presentation نمایش ایکس- ایگرگ
x ray tube لامپ پرتو ایکس
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
x y selector سلکتور ایکس- ایگرگ
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
hard x ray پرتو ایکس سخت
x y recorder دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
the integral from a to b of f-of-x with respect to x انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
x axis amplifier تقویت کننده محور ایکس
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
photograph عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
gun منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
shoot فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
non interlaced سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
put to test امتحان کردن
tested امتحان کردن
to make a trial of امتحان کردن
examining امتحان کردن
trials امتحان کردن
test امتحان کردن
tries امتحان کردن
trial امتحان کردن
examine امتحان کردن
to bring to the proof امتحان کردن
tests امتحان کردن
examined امتحان کردن
to give an examination امتحان کردن
try امتحان کردن
examines امتحان کردن
to plagiarize در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
check امتحان کردن بازرسی
checked امتحان کردن بازرسی
invigilating در امتحان نظارت کردن
invigilate در امتحان نظارت کردن
invigilates در امتحان نظارت کردن
invigilated در امتحان نظارت کردن
try (something) out <idiom> امتحان کردن(چیزی)
reexamine دوباره امتحان کردن
tested ازمایش کردن امتحان
tests ازمایش کردن امتحان
try on <idiom> امتحان کردن لباس
test ازمایش کردن امتحان
checks امتحان کردن بازرسی
to put to proof امتحان کردن محک زدن
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
palpate لمس کردن امتحان نمودن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
examination معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
beams دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
to try something completely new <idiom> چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
photography عکسبرداری
inquire تحقیق کردن امتحان کردن
inquires تحقیق کردن امتحان کردن
enquires تحقیق کردن امتحان کردن
inquired تحقیق کردن امتحان کردن
enquired تحقیق کردن امتحان کردن
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
retaken عکسبرداری شده
photoreconnaissance عکسبرداری اکتشافی
retakes عکسبرداری شده
retake عکسبرداری شده
radiography عکسبرداری رادیو
retaking عکسبرداری شده
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
skiascopy عکسبرداری از شبکیه چشم
run یک راه عکسبرداری هواپیما
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
runs یک راه عکسبرداری هواپیما
telephotography عکسبرداری از مسافات دور
telephotographic عکسبرداری از مسافات دور
poses قیافه گیری برای عکسبرداری
pose قیافه گیری برای عکسبرداری
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air contographic photography عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
posed قیافه گیری برای عکسبرداری
posing قیافه گیری برای عکسبرداری
radiolucency درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide angle عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
sonne photography روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
ray اشعه
deflecting یا اشعه
deflected یا اشعه
radiation اشعه
deflects یا اشعه
rays اشعه ها
deflect یا اشعه
check امتحان
assays امتحان
tentatively من باب امتحان
test امتحان
checks امتحان
tests امتحان
examination امتحان
examinations امتحان
checked امتحان
tested امتحان
assay امتحان
examination امتحان
examinations امتحان ها
tests امتحان ها
trial امتحان
checking امتحان
quiz [American] امتحان
inspection امتحان
try امتحان
trial امتحان
test امتحان
trials امتحان ها
trials امتحان
quiz امتحان
quizzes امتحان
tries امتحان
rays of light اشعه نور
cosmic rays اشعه کیهانی
beta radiation اشعه بتا
silvery rays اشعه نقرهای
microwave radiation اشعه میکروموجی
X-ray اشعه رونتگن
reseau اخراج اشعه
x ray beam اشعه رونتگن
gammas اشعه گاما
radiation sickness بیماری اشعه
x ray اشعه مجهول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com