Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (2 milliseconds)
English
Persian
regard
بابت باره
regarded
بابت باره
regards
بابت باره
Other Matches
for that reason
<adv.>
از آن بابت
whereat
که از ان بابت
as a consequence
<adv.>
از آن بابت
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
concerns
بابت
concern
بابت
particular redemption
بابت
in this vein
<adv.>
از آن بابت
thereupon
<adv.>
از آن بابت
hence
<adv.>
از آن بابت
in this way
<adv.>
از آن بابت
whereby
<adv.>
از آن بابت
therefore
<adv.>
از آن بابت
thereat
از ان بابت
thus
[therefore]
<adv.>
از آن بابت
by implication
<adv.>
از آن بابت
in consequence
<adv.>
از آن بابت
in this manner
<adv.>
از آن بابت
in this wise
<adv.>
از آن بابت
by impl
<adv.>
از آن بابت
therein
از ان بابت
for this reason
<adv.>
از آن بابت
as a result
<adv.>
از آن بابت
in this sense
<adv.>
از آن بابت
particulars
بابت
in so far
<adv.>
از آن بابت
insofar
<adv.>
از آن بابت
in this respect
<adv.>
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
از آن بابت
items
بابت
item
بابت
behalf
بابت
thereat
<adv.>
از آن بابت
consequently
<adv.>
از آن بابت
subsequently
<adv.>
از آن بابت
on my own account
بابت خودم
paticular
خصوصی بابت
on this score
از این بابت
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
for ones own hand
بابت خود شخص
In this matter
در این بابت
[قضیه]
gigabyte
یک هزار میلیون بابت
therewith
از ان بابت علاوه بر این
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
social security contributions
پرداختی بابت تامین اجتماعی
is he a the wiser for it
ایا ازاین بابت عاقل تراست
I feel relieved because of that issue!
خیال من را از این بابت راحت کردی!
ter
سه باره
rampart
باره
one-offs
یک باره
one-off
یک باره
in regard to
در باره
in relation to
در باره
lake rampart
اب باره
rampire
باره
dead freight
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
pillotage
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
to sputter
[about]
تف پراندن
[در باره ]
one-night stand
برنامهی یک باره
one-night stands
برنامهی یک باره
here
در این باره
regarded
باره نسبت
regards
باره نسبت
on
بالای در باره
Impressionism
در باره ادراک
tartar
باره دندان
tartars
باره دندان
herein
در این باره
regard
باره نسبت
forwarding merchant
کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
coupon payments
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
reapparition
فهور دوم باره
rearrngement
ترتیب دوم باره
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
aftercrop
حاصل دوم باره
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
countermark
انگ دوم باره
tartarous
دارای باره دندان
re order
سفارش دوم باره
with relation to
نسبت به راجع به در باره
asset
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
bat allowance
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
pewage
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
groundage
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
to ruminate on something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
سخن گفتن در باره چیزی
to theorise
[about something]
[British E]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
to sputter
[about]
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
disclosure
عمل بیان در باره چیزی
disclosures
عمل بیان در باره چیزی
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
deuterogamy
عروسی دوم باره تجدیدفراش
for the rest
اما در باره باقی مطالب
he is an a. on that
سخن او دراین باره است
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
multipoint
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
prejudicate
بی رسیدگی رای دادن در باره
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
what do you think of him?
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
with regard to
نسبت به در باره راجع به در خصوص
salvaging
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvages
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
accrued benefit
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
to theorise
[about something]
[British E]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to do one right
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
اظهار نظر دادن در باره چیزی
vallum
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to consult with somebody about something
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to theorize
[about something]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
argument
بحث در باره چیزی بدون توافق
What do you make of this
[it]
?
نظر شما در باره این چه است؟
arguments
بحث در باره چیزی بدون توافق
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to sputter
[about]
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
to make of something
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
argue
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
arguing
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
There is nothing I can do about it.
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
to get an overview
[of something]
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
to talk something over with somebody
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
genetics
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
On the recent developments he had nothing to say.
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
geostrategy
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
glaciology
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
tenant right
حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
to ask somebody to say a few words
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
on your own account
بابت خود
[بحساب خود]
in this regard
در این باب از این بابت
to get annoyed
[at]
آزرده شدن
[عصبانی شدن]
[در باره]
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com