Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English
Persian
heater battery
باتری گرم کننده
Search result with all words
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
invisible
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
Other Matches
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
b battery
باتری ب
battery
باتری
h.t. battery
باتری ب
filament battery
باتری ا
h.b. battery
باتری ا
c battey
باتری سی
battery copper
مس باتری
battery charger
باتری پر کن
heater battery
باتری ا
battery charging rectifier
باتری پر کن
battery water
اب باتری
storage cell
باتری
charger
باتری پر کن
chargers
باتری پر کن
batteries
باتری
automobile battery
باتری اتومبیل
battery case
جعبه باتری
battery cell
پیل باتری
cell cover
درپوش باتری
battery box
جعبه باتری
stand by battery
باتری یدکی
secondary cell
پیل باتری
secondary battery
باتری بارشدنی
secondary battery
پیل باتری
battery carrier
شاسی باتری
standby battery
باتری اضطراری
polarization
پلاریزاسیون باتری
b. eliminator
جانشین باتری ب
voltaic battery
باتری ولتایی
storage cell
پیل باتری
battery acid
اسید باتری
battery ammeter
امپرسنج باتری
storage battery
باتری بارشدنی
storage battery
باتری انبارهای
starting battery
باتری استارت
battery capacity
فرفیت باتری
battery charging cable
کابل باتری پر کن
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
battery liquid
مایع باتری
battery liquid
الکترولیت باتری
battery terminal
قطب باتری
battery mounting
پایه باتری
battery oven
کوره باتری
battery paint
رنگ باتری
battery plate
صفحه باتری
battery polarization
قطبش باتری
battery receiver
رادیو باتری
battery solution
محلول باتری
battery turntable
میز باتری
battery vise
گیره باتری
battery voltage
ولتاژ باتری
burning rack
قاب باتری
battery jar
فرف باتری
isolator for battery plate
لایی باتری
battery isolator
لایی باتری
battery charging rheostat
رئوستای باتری پر کن
batterty cover
سرپوش باتری
battery cradle
کلاف باتری
battery current
برق باتری
battery discharger
باتری خالی کن
discharger for battery
باتری خالی کن
battery electrolyte
الکترولیت باتری
solution of battery
الکترولیت باتری
battery filler
سرنگ باتری
battery syringe
سرنگ باتری
battery hold down
میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator
میانگیردار باتری
battery insulator
عایق باتری
battery insulator
میانگیر باتری
battery electrode
الکترود باتری
rechargeable battery
باتری بارشدنی
battery carbon
زغال باتری
gelatine battery
باتری ژلاتینی
acummulator battery
باتری بارشدنی
gravity battery
باتری وزنی
plante cell
باتری پلانته
gelatine battery
باتری خشک
nickel iron battery
باتری ادیسن
pillar post of battery
ستون باتری
sediment
درد باتری
dry battery
باتری خشک
sediments
درد باتری
lighting battery
باتری روشنایی
air cell a battery
باتری رادیو
edison
باتری ادیسن
floating battery
باتری ذخیره
grid of a battery
شبکه باتری
dry storage battery
باتری ژلاتینی
impurities in battery
ناخالصیهای باتری
ignition battery
باتری استارت
alkaline battery
باتری قلیایی
battery connector
رابط پیل باتری
cell connector
رابط پیل باتری
plante battery plate
صفحه باتری پلانته
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
ampere hour efficiency of storage batter
بازده باتری انبارهای
cell tester
ولت سنج باتری
cementation
سیمانی شدن باتری
plate press
پرس صفحه باتری
plate puller
انبر صفحه باتری
plunge battery
باتری با الکترد شناور
overfilling of battery
سرشار کردن باتری
battery still
دیگ تقطیر باتری
battery steamer
کوره باتری بخاری
local action
تخلیه موضعی باتری
discharge
خالی کردن باتری
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
battery jar spacer
لایی فرف باتری
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
battery hydrometer
چگالی سنج باتری
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
nickel iron battery
باتری نیکل-اهن
hardened battery plate
صفحه باتری سخت
group of battery plates
دسته صفحات باتری
battery resistance
مقدار مقاومت باتری
overdischarge of battery
تخلیه فرساینده باتری
lead acid battery
باتری سرب- اسید
twenty four hour charge rate
امپر مجاز باتری
shedding of battery plate
ریزش صفحه باتری
separator
میان گیر باتری
back
که یک باتری پشتیبان دارد
thin plate battery
باتری صفحه نازک
area of battery plate
سطح صفحه باتری
faure plate
صفحه باتری خمیری
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
cutout relay
رله باتری پرکن
dry storage battery
باتری انبارهای خشک
to charge the battery
باتری را بار کردن
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
universal receiver
رادیو برق و باتری
pasted plate
صفحه باتری خمیری
porosity of battery plate
تخلخل صفحه باتری
total discharge
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
The battery is discharged (emptied).
باتری خالی شده است.
forming of battery plates
اماده سازی صفحات باتری
cranking capacity of battery
فرفیت راه اندازی باتری
replenished
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
The battery is dead.
باتری خالی شده است.
replenishing
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
power pack
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is dead.
باتری تمام شده است.
accumulator
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
The engine runs by a battery.
این موتور با باتری کار می کند.
cathodes
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
batteries
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suspends
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
retrain
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
meter power supply
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com