Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (1 milliseconds)
English
Persian
snap
باخشونت حکمی رادادن
snapped
باخشونت حکمی رادادن
snapping
باخشونت حکمی رادادن
snaps
باخشونت حکمی رادادن
Other Matches
to suspend
[stay]
a ruling
[proceedings]
[the execution]
تعلیق کردن حکمی
[دعوایی ]
[ اجرای حکمی]
[قانون]
to stand treat
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
To take the salute.
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
give someone the green light
<idiom>
اجازه ادامه به کار رادادن
vengeful
باخشونت
roughish
باخشونت
appointed by an official order
حکمی
incorporal
حکمی
slay
باخشونت کشتن
slays
باخشونت کشتن
slaying
باخشونت کشتن
fiat
رخصت حکمی
mistake of law
اشتباه حکمی
incorporeal hereditament
حق حکمی در میراث
fiats
رخصت حکمی
manhandles
باخشونت اداره کردن
manhandling
باخشونت اداره کردن
manhandle
باخشونت اداره کردن
belch
باخشونت ادا کردن
belched
باخشونت ادا کردن
belching
باخشونت ادا کردن
belches
باخشونت ادا کردن
manhandled
باخشونت اداره کردن
hammer and tongs
باخشونت وشدت عمل بسیار
mistake of law is no defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
mistake of fact is a good defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
summary judgment
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
to sue out a writ
حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
declaratory judgment
حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
quando acciderint
وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com