Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
whereas
بادر نظر گرفتن اینکه
Other Matches
theory of epigensis
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
provided he goes at once
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate
جشن گرفتن عید گرفتن
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
in order that
تا اینکه
unless
جز اینکه
save that
جز اینکه
in spite of the face that
اینکه
up to/till/until
<idiom>
تا اینکه
so as to
تا
[اینکه ]
the fact that
اینکه
in order to ...
تا
[اینکه ]
or
یا اینکه
howbeit
با اینکه
in view of the fact that
نظر به اینکه
whenas
بعلت اینکه
whereas
نظر به اینکه
in order to ...
برای
[اینکه]
so as to
برای
[اینکه]
insomuch
نظر به اینکه
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
inorder to
برای اینکه
hent
ربودن تا اینکه
than
تا اینکه بجز
Despite the fact that…
با وجود اینکه
forasmuch as
نظر به اینکه
in order that
برای اینکه
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
even though
ولو اینکه
so that
برای اینکه
whilst
ضمن اینکه
as thought
مثل اینکه
as though
مثل اینکه
that's that
اینکه از این
as soon as
بمحض اینکه
as if
مثل اینکه
because
برای اینکه
wherein
دراثنای اینکه
the reason why
دلیل اینکه
the reason why
علت اینکه
save that
الا اینکه
for
برای اینکه
to the end that
برای اینکه
ere
قبل از اینکه
notwithstanding
باوجود اینکه
to sum up
خلاصه اینکه
instead
بجای اینکه
providing
مشروط بر اینکه
to the end that
تا اینکه بقصداینکه
pray consider my case
تمنی اینکه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
owing to the fact that
نظر به اینکه
instantly
به محض اینکه
on the supposition that
بتصور اینکه
on the supposition that
بخیال اینکه
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
though
گرچه هرچند با اینکه
as respects
با توجه به اینکه اما
what with
<idiom>
برای اینکه ،درنتیجه
as regards
با توجه به اینکه اما
in one world
خلاصه اینکه مختصرا
in a word
خلاصه اینکه مختصرا
not to mention ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
not to say ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
inorder to
به خاطر اینکه برای
in one word
خلاصه اینکه مختصرا
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
Not to mention the fact that …
حالا بگذریم از اینکه...
there is nothing for it but to
چارهای ندارد جز اینکه
the instant i saw him
بمحض اینکه اورا دیدم
that is no new
اینکه خبر تازهای نبود
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
instead of doing
بجای اینکه انجام بدهند
in orders that it may beeasier
برای اینکه اسان تر شود
instead of working
بجای اینکه او کار بکند
inadvisably
بدون اینکه صلاح باشد
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
Supposing that is the case .
بفرض اینکه اینطور باشد
adside from
صرفنظر از اینکه گذشته از این
You are asking for it. You are sticking your neck out.
مثل اینکه تنت می خارد
iimmediately he saw me
بمحض اینکه مرا دید
approving
تصور اینکه چیزی خوب است
approve
تصور اینکه چیزی خوب است
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
approves
تصور اینکه چیزی خوب است
Depending on how late we arrive ...
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
authentication
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
we eat that we may live
میخوریم برای اینکه زنده باشیم
irrelevantly
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
incomparably
بدون اینکه نظر داشته باشد
Unless the contray is proved .
مگر اینکه خلافش ثابت شود
benifit of elergy
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
He is very primitive and uncuth .
مثل اینکه از پشت کوه آمده
euphonically
برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
at the owner's risk
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
quality
بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
There is still time before I go.
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
it was beneath my notice
شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
qualities
بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
After his discharge from the army, he came to Tehran .
پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Unless otherwise stated .
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
take a stand on something
<idiom>
فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
forbids
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbid
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
i sort of feel sick
مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
hylotheism
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
I am glad to see you up and about.
خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
It's good to see you again.
خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
adoptionism
اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
. Why,what was the harm?
چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out .
مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
You wI'll fail unless you work harder .
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
humoralism
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
checks
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
except as otherwise provided
مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
mercerize
موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
mutual terms
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
learn to walk before yaou run.
<proverb>
قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
wait up for
<idiom>
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
opens
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
think little of
<idiom>
تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
opened
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
second-guess someone
<idiom>
حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
check
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
To see her
[The sight of her]
gives me a pang in my heart.
وقتی که او
[زن]
را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
checked
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
bridge
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
without lifting a finger
بدون اینکه اصلا کاری بکند
[اصطلاح روزمره]
polarities
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
bridges
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
polarity
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
without lifting a finger
بدون اینکه به چیزی دستی بزند
[اصطلاح روزمره]
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
checks
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
a penny for your thoughts
<idiom>
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
Funstionalism
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
chop
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
checked
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
Without wishing to belittle
[disparage]
[denigrate]
the importance of this issue, I would like to ...
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
gibus
کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
interior label
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
interpleader
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
zeros
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zero
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
powered
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
to paynize wood
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
verifying
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
dirty bit
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
verify
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verified
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
check
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
chopped
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
verifies
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
powers
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
high time
<idiom>
زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
powering
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
habeas corpus
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
synchronize
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
synchronizes
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
I appreciate your concern, but I'm fine.
خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
grand slam
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
synchronised
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
assignments
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
polarities
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
protection
اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
cut down to size
<idiom>
ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com