English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
low level winds بادهای سطحی
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
vinaceous بادهای
oenanthic بادهای
monsoon بادهای موسمی
polar winds بادهای قطبی
roaring forties بادهای چهلگان
trade winds بادهای تجارتی
monsoons بادهای موسمی
offshore winds بادهای غیرساحلی
equinoctials بادهای استوائی
roaring forties منطقه بادهای غربی
fruity wine بادهای که مزه انگوربدهد
to crush a cup of wine جام بادهای رانوشیدن یاسرکشیدن
low level winds بادهای نزدیک سطح زمین
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
invination امیختگی خون عیسی در بادهای که در عشاربانی مینوشند
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
surfaced سطحی
surfaces سطحی
planar سطحی
skin deep سطحی
superficiality سطحی
decahedral ده سطحی
low level سطحی
acrotic سطحی
shallow foundation پی سطحی
surface سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
superficial سطحی
sketchy سطحی
sketchily سطحی
sketchiest سطحی
shallow کم اب سطحی
sketchier سطحی
surface water اب سطحی
shallower کم اب سطحی
shallowest کم اب سطحی
shallows کم اب سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
pentahedral پنج سطحی
two level store انباره دو سطحی
topdress سطحی ریختن
surface width عرض سطحی
top soil خاک سطحی
polyhedral چند سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
split-level چند سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
interfacial force کشش سطحی
interfacial tension کشش سطحی
surface tensity کشش سطحی
formal logic قضاوت سطحی
surface soil خاک سطحی
multi level چند سطحی
multilevel چند سطحی
n level logic منطق N سطحی
skin effect اثر سطحی
sorption جذب سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
trihedral سه روی سه سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface tension کشش سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
suface wind باد سطحی
surface burning احتراق سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surfaced سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
singes سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
smattering دانش سطحی
superficially بطور سطحی
area load بار سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
adsorption کشش سطحی
bounding mine مین سطحی
adsorption جذب سطحی
adsorbent جاذب سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
singe سوختگی سطحی
ground swell موج سطحی
evaporation تبخیر سطحی
adhesion جاذبه سطحی
piers پایه و سطحی
free moisture رطوبت سطحی
pier پایه و سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
floating mine مین سطحی
flesh wound زخم سطحی
heptahedral هفت سطحی
surface decarburization کربن گیری سطحی
adsorb جذب سطحی کردن
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
puppy love عشق سطحی و زودرس
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
skims بطور سطحی خواندن
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
singe بطور سطحی سوختن
scorches بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
topdress بطور سطحی پاشیدن
singeing بطور سطحی سوختن
singes بطور سطحی سوختن
scorch بطور سطحی سوختن
adhesion کشش سطحی پیوستگی
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
skim بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
adhesion force نیروی کشش سطحی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
heptahedron جسم هفت سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
hard face سخت کردن سطحی
hydrology بررسی ابهای سطحی
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
carburize سخت گرداندن سطحی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
crazing ترک برداری سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
capital widening افزایش سطحی سرمایه
case harden سخت گردانی سطحی
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
rood مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
storm water فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
polyhedric چند وجهی چند سطحی
tack coat چسب اندود اندود سطحی
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com