Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 106 (7 milliseconds)
English	Persian
pledge	باده نوشی بسلامتی کسی
pledged	باده نوشی بسلامتی کسی
pledges	باده نوشی بسلامتی کسی
pledging	باده نوشی بسلامتی کسی
toast	باده نوشی بسلامتی کسی
toasted	باده نوشی بسلامتی کسی
toasting	باده نوشی بسلامتی کسی
toasts	باده نوشی بسلامتی کسی
Other Matches
pledge	بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledges	بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledging	بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledged	بسلامتی کسی باده نوشیدن
bibulous	باده دوست باده نوش
surging discharge	تخلیه نوشی
fluctuating power	توان نوشی
fluctuating power of a polyphase system	توان نوشی مدار چند فازی
hobnobs	بسلامتی
hobnob	بسلامتی
hobnobbing	بسلامتی
hobnobbed	بسلامتی
encratites	فرقهای ازنصاراکه ازگوشت خوردن وباده نوشی واختیارجفت دوری می
prosit	بسلامتی شما
pledged	بسلامتی نوش
pledge	بسلامتی نوش
here's to you	بسلامتی شما
pledges	بسلامتی نوش
pledging	بسلامتی نوش
to look toward any one	بسلامتی کسی نوشیدن
toasters	نوشنده بسلامتی کسی
toaster	نوشنده بسلامتی کسی
skoal	بسلامتی کسی نوشیدن
to propose a person	بسلامتی کسی نوشیدن
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
toasts	بسلامتی کسی نوشیدن
to drink to a person	بسلامتی کسی نوشیدن
hobnob	بسلامتی کسی نوشیدن
hobnobbing	بسلامتی کسی نوشیدن
hobnobs	بسلامتی کسی نوشیدن
hobnobbed	بسلامتی کسی نوشیدن
toast	بسلامتی کسی نوشیدن
toasted	بسلامتی کسی نوشیدن
toasting	بسلامتی کسی نوشیدن
to idulge oneself in drinking	بنوشابه خوری افتادن خودرا بباده نوشی سپردن تسلیم خوی میگساری شدن
pledger	کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
hypochondriasis	اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
hypochondria	اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
the juice of the grape	باده
wine	باده
wines	باده
rummer	جام باده
wino	باده پرست
oenologist	باده شناس
menad	زن باده گسار
malt worm	باده خور
oenology	باده شناسی
wineshop	باده فروشی
vinous flavour	مزه باده
to drink wine	باده نوشیدن
toper	باده گسار
quaffer	باده گسار
vinous	ماننده باده
oenomel	باده انگبینی
oenomeeter	باده سنج
maenad	زن باده گسار
chalices	جام باده
canned	مست باده
bacchvs	رب النوع باده
vinosity	باده گساری
benders	باده پرستی
bender	باده پرستی
libertines	باده گساروعیاش
libertine	باده گساروعیاش
guzzler	باده خور
guzzler	باده خوار
chalice	جام باده
bacchant	باده پرست
bacchanalia	جشن باده گساری
bacchantic	وابسته به باده گساری
sherry cobbler	باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
muscadine	باده انگور مشک
wine bibber	باده نوش میگسار
bacchus	رب النوع شراب و باده
Intoxicated with pride .	مست باده غرور
puncheon	بشکه یاخمره باده
magnums	بطری که دو باده در ان جای گیرد
barkeep	باده فروش صاحب میکده
greybeard	کوزه سنگی برای باده
magnum	بطری که دو باده در ان جای گیرد
stum	شیره انگور باده تازه
sangaree	باده قرمز ادویه زده
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
bacchanal	الههء باده وباده پرستی
bacchanalian	وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
cellaret	گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
supernaculum	باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
wine cooper	کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
lachryma christi	باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
pom	یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
poms	یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
ithyphallic	وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
wine does not a with me	شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
sip	خرده خرده نوشی
sipped	خرده خرده نوشی
sipping	خرده خرده نوشی
sips	خرده خرده نوشی
wine seller	میفروش باده فروش شراب فروش خمار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com