English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
kodak بادوربین کداک عکس برداشتن
Other Matches
kodak کداک
cameramen ادمیکه بادوربین کارمیکند
cameraman ادمیکه بادوربین کارمیکند
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
lifts برداشتن
removes برداشتن
includes در برداشتن
remove از جا برداشتن
flaw مو برداشتن
pick up برداشتن
pickup برداشتن
lifted برداشتن
lifting برداشتن
removes از جا برداشتن
to pull off برداشتن
to pick up برداشتن
to mop up برداشتن
moistening نم برداشتن
include در برداشتن
to take up برداشتن
take up برداشتن
sublate برداشتن
take برداشتن
takes برداشتن
removing از جا برداشتن
removing برداشتن
to run away with برداشتن
glom برداشتن
flaws مو برداشتن
deleting برداشتن
deletes برداشتن
ingether برداشتن
remove برداشتن
countertrace برداشتن از
delete برداشتن
ingather برداشتن
lift برداشتن
deleted برداشتن
unmasking نقاب برداشتن از
unmasks نقاب برداشتن از
to fly to arms سلاح برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
emarginate برداشتن حاشیه از
snap up تند برداشتن
to receive a wound زخم برداشتن
unmasked نقاب برداشتن از
break step غلط پا برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
step قدم برداشتن
step گام برداشتن
stepping قدم برداشتن
stepping گام برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
to have one's p taken عکس برداشتن
unmask نقاب برداشتن از
transcribe رونوشت برداشتن
demountable قابل برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
ingether خرمن برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
decodes برداشتن رمز
decoded برداشتن رمز
surmounts ازمیان برداشتن
picturize فیلم برداشتن از
decode برداشتن رمز
twists تاب برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
twisting تاب برداشتن
heaved خیز برداشتن
flaw ترک برداشتن
flaws ترک برداشتن
dequeue برداشتن اقلام یک صف
transcribes رونوشت برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
heave خیز برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
remove slag سرباره را برداشتن
give up دست برداشتن از
feet پاچنگال برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
twist تاب برداشتن
removing برداشتن مهر
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
cease دست برداشتن
list سیاهه برداشتن
gait گام برداشتن
polled نمونه برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
spoons با قاشق برداشتن
poll نمونه برداشتن
removes برداشتن مهر
remove برداشتن مهر
maps نقشه برداشتن از
map نقشه برداشتن از
clearance برداشتن مانع
machines براده برداشتن
machined براده برداشتن
machine براده برداشتن
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
eliding ازاخر برداشتن
to take off برداشتن بردن
unveiling حجاب برداشتن
unveils حجاب برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
polls نمونه برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
resign دست برداشتن
elide ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
unveiled حجاب برداشتن
unveil حجاب برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
unhood سرپوش برداشتن از
warp تاب برداشتن
uncap سر پوش برداشتن از
warped تاب برداشتن
cracks شکاف برداشتن
desist دست برداشتن
warps تاب برداشتن
crack شکاف برداشتن
uncap کلاه از سر برداشتن
elided ازاخر برداشتن
work in مشکلات را از میان برداشتن
leave alone <idiom> دست از سر کسی برداشتن
ingather انباشتن خرمن برداشتن
decontrol دست از کنترل برداشتن
disburden بار از دوش برداشتن
to take notes of یاد داشت برداشتن از
defusing فیوز بمب را برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
defuse فیوز بمب را برداشتن
yerk هل دادن شکاف برداشتن
untread بعقب گام برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
to whisk away or off تند بردن برداشتن
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
to have two strings to one bow با یک دست دو هندوانه برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
defused فیوز بمب را برداشتن
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
racing of generator دور برداشتن مولد
racing of motor دور برداشتن موتور
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
curl تاب برداشتن فردادن
paces شیوه گام برداشتن
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
paced شیوه گام برداشتن
withdraws عقب کشیدن برداشتن
pace شیوه گام برداشتن
withdraw عقب کشیدن برداشتن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
crack شکاف برداشتن ترکیدن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
curls تاب برداشتن فردادن
curled تاب برداشتن فردادن
revving تند گشتن دور برداشتن
photograph عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
to rob peter to pay paul از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
unburdens بار از دوش کسی برداشتن
unburdening بار از دوش کسی برداشتن
unburden بار از دوش کسی برداشتن
striding گام های بلند برداشتن
to keep pace with any one گام های برابرباکسی برداشتن
strides گام های بلند برداشتن
to take a step forward گامی سوی جلو برداشتن
revved تند گشتن دور برداشتن
stride گام های بلند برداشتن
spread oneself too thin <idiom> با یک دست چند هندوانه برداشتن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. دور برداشتن ( جسور شدن )
pick up <idiom> برداشتن چیزی ازروی زمین
buckles تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
open برداشتن پوشش یا باز کردن در
vorlage خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
revs تند گشتن دور برداشتن
to throw off the mask پرده از روی کار برداشتن
warps منحرف کردن تاب برداشتن
turbary حق برداشتن خاک از زمین غیر
warped منحرف کردن تاب برداشتن
warp منحرف کردن تاب برداشتن
opens برداشتن پوشش یا باز کردن در
opened برداشتن پوشش یا باز کردن در
buckle تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
photographed عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
weeding برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com