English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
Other Matches
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
timing device ساعتی
horary ساعتی
quotidian 42 ساعتی
circadian 42 ساعتی
some two hours یک دو ساعتی
timed ساعتی
time ساعتی
times ساعتی
hourly ساعتی
watch pocket جیب ساعتی
automatic time switch کلید ساعتی
time lock قفل ساعتی
time bomb بمب ساعتی
time bombs بمب ساعتی
time switch کلید ساعتی
what is the time? چه ساعتی است
what time is it? چه ساعتی است
time switches کلید ساعتی
hour circle دایره ساعتی
hour angle زاویه ساعتی
wage compution day دستمزد ساعتی
time zone منطقه ساعتی جهانی
local hour angle زاویه ساعتی محلی
schedule of fires برنامه ساعتی اتشها
time zones منطقه ساعتی جهانی
sidereal hour angle زاویه ساعتی نجومی
equinoctial colure دایره ساعتی مرجع
hour angle زاویه ساعتی خورشید
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
What time do you get to work every day ? روزها چه ساعتی سر کار می روی ؟
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
real time ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
clocks ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
flatuous بادی
blowy بادی
body shirt بادی
pneumatic بادی
fly ash خاکستر بادی
lantern چراغ بادی
pneumatic press پرس بادی
lanterns چراغ بادی
dune sand ماسه بادی
airguns سلاح بادی
airguns تفنگ بادی
airgun سلاح بادی
quicksand ماسه بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
pneumatic hammer چکش بادی
pneumatic fender دفرای بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
pop gun تفنگ بادی
marine sand ماسه بادی
windmill اسیاب بادی
windmills اسیاب بادی
wind current جریان بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
running sand ماسه بادی
sailboat قایق بادی
blowtube تفنگ بادی
air operated horn شیپور بادی
air hammer چکش بادی
air gun تفنگ بادی
hurricane lamps چراغ بادی
air blast transformer مبدل بادی
pneumatic لاستیک بادی
air bed تشک بادی
aeromotor موتور بادی
air brake ترمز بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
air rifle تفنگ بادی
hurricane lamp چراغ بادی
blowgun تفنگ بادی
blow pipe تفنگ بادی
blow gun تفنگ بادی
wind generator مولد بادی
airgun تفنگ بادی
sailboats قایق بادی
at first blush در بادی امر
air rifles تفنگ بادی
wind erosion فرسایش بادی
air pump تلمبهء بادی
air brakes ترمز بادی
popgun تفنگ بادی بچگانه
riveting hammer چکش بادی پرچ
vane of windmill پره اسیاب بادی
sail arm پره اسیاب بادی
self moved دارای حرکت بادی
square rigger نوعی کشتی بادی
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
sailings مسافرت با قایق بادی
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
chipping hammer چکش بادی اهن بر
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
sail شراع کشتی بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
reed الت موسیقی بادی
sail مسافرت با قایق بادی
schooner نوعی قایق بادی
schooners نوعی قایق بادی
sailings شراع کشتی بادی
chipping hammer چکش بادی اهنبر
sailed مسافرت با قایق بادی
sailing قایقرانی با قایق بادی
sailed شراع کشتی بادی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
fugue نوعی الت بادی موسیقی
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
fugues نوعی الت بادی موسیقی
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
primafacie در بادی امر قابل قبول
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
greenwich hour angle زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
synchronous فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com