Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
gale
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gales
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
Other Matches
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
cirrus
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
forward tell
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
men's national round
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
pressure suit
لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
torna do
یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
williwaw
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
marine express
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
bathymetry
باتی متری
metric system
سیستم متری
metric spark plug
شمع متری
metric waves
موجهای متری
telemetry
تله متری
rials 0 the metre
متری 04 ریال
prefixes used in the metric system
پیشوندهای دستگاه متری
metric space
فضای متری
[ریاضی]
high board
سکوی شیرجه 3 متری
low board
سکوی یک متری شیرجه
snap pass
پاس سریع با پیچش سریع مچ
metric
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
metric system
دستگاه اندازه گیری متری
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
ontos
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
howtar
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
overshooting
بالاتر از حد
overshoot
بالاتر از حد
higher
بالاتر
further up
بالاتر
overshoots
بالاتر از حد
the above figures
بالاتر
uppers
بالاتر
superior
بالاتر
upper
بالاتر
superiors
بالاتر
about
بالاتر
above
بالاتر
heads
تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
popping crease
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
SI
Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
over-average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
above average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
بالاتر از حد متوسط
royalmast
دکل بالاتر
the court above
محکمه بالاتر
transcend
بالاتر بودن
transcended
بالاتر بودن
transcending
بالاتر بودن
transcends
بالاتر بودن
parent directory
دایرکتوری بالاتر
hereinabove
بالاتر از این
senior
بالاتر بالارتبه
overshoot
بالاتر زدن
overshooting
بالاتر زدن
overshoots
بالاتر زدن
superordinates
شخص بالاتر
seniors
بالاتر بالارتبه
above all
بالاتر از همه
superordinate
شخص بالاتر
hyperpyrexia
درجه حرارت بالاتر از صد
above par
بالاتر از بهای اسمی
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
evocation
احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocations
احاله بدادگاه بالاتر احضار
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
There is no colour beyond black .
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
Black will take no other hue.
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
speedy
سریع السیر سریع
speediness
سریع السیر سریع
channelled
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
to invoke a higher power
به مقامی بالاتر رجوع کردن
[برای کمک]
channeling
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
cabin supercharger
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
thin Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
limiter
وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
braze welding
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pope young round
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
men's western round
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
flag rank
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
dusters
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
duster
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
LIM EMS
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
speedy cut
اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
swifter
سریع
swift
سریع
swiftest
سریع
swifts
سریع
rapid
سریع
gleg
سریع
galloping
سریع
sudden
سریع
prompts
سریع
rather
سریع تر
accelerator
سریع
prompt
سریع
snell
سریع
accelerators
سریع
prompted
سریع
spanking
سریع
wing footed
سریع
sweepy
سریع
spankings
سریع
sneak raid
دستبرد سریع
skitter
حرکت سریع
braid
حرکت سریع
braided
حرکت سریع
braids
حرکت سریع
quick recovery
بهبود سریع
polypnea
تنفس سریع
posthaste
سریع السیر
pirouettes
چرخ سریع
snapback
بهبودی سریع
pirouette
چرخ سریع
quick fire
تیر سریع
accelofilter
صافی سریع
accelerated depreciation
استهلاک سریع
quick recovery
رونق سریع
fleet
عبور سریع
fleets
عبور سریع
fasts
سریع السیر
quickstep
گام سریع
speeds
سریع کارکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com