Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
Search result with all words
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
material handling bridge
پل بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
charging
بارگیری
well deck
پل بارگیری
stowage
بارگیری
shipping
بارگیری
burdening
بارگیری
loading
بارگیری
stowing
بارگیری کردن
stowed
بارگیری کردن
download
بارگیری پایین
embarkation area
محوطه بارگیری
deadweight
تناژ بارگیری
stows
بارگیری کردن
loading
فرفیت بارگیری
laden
بارگیری شده
frequency loading
بارگیری فرکانسی
loading chart
جدول بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
loads
فرفیت بارگیری
cargo net
تور بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
pallets
کفه بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
bucket charging
بارگیری با سطل
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
quays
سکوی بارگیری
loads
بارگیری کردن
loads
بارگیری مهمات
charging crane
جرثقیل بارگیری
charging car
واگن بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
charging berth
اسکله بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
load
بارگیری مهمات
load
بارگیری کردن
load
فرفیت بارگیری
quay
سکوی بارگیری
pallet
کفه بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
loading time
زمان بارگیری
loading table
جدول بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
stowage
بارگیری و باراندازی
loading site
محل بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
loading rack
سکوی بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
well deck
عرشه بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
point of loading
نقطه بارگیری
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
plimsol mark
علایم بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
pallete
کفه بارگیری
loading point
نقطه بارگیری
stow
بارگیری کردن
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
aprons
محوطه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
line charging current
جریان بارگیری خط
load factor
ضریب بارگیری
load lines
علایم بارگیری
loading apron
نوار بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
staging unit
یکان بارگیری کننده
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
loading space
فضای قابل بارگیری
cargo port
دریچه بارگیری ناو
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
loading plan
طرح بارگیری خودرو
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
cargo plan
طرح بارگیری ناو
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
charging side
محل بارگیری کوره
loading list
لیست بارگیری خودرو
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
lading
بارگیری عمل بار کردن
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
port
شراب شیرین بارگیری کردن
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
despatch money
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table
جدول بارگیری پیش بینی شده
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
prestowage plan
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
lighterage
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
embarkation element
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
solstice
تحویل
delivery
تحویل
devolvement
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
frees
تحویل
bailment
تحویل
processes
تحویل
process
تحویل
free
تحویل
utilization
تحویل
freed
تحویل
transter
تحویل
prehension
تحویل
deliveries
تحویل
livery
تحویل
freeing
تحویل
liveries
تحویل
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
irreducibility
تحویل ناپذیری
terminal price
قیمت تحویل
take over
تحویل گرفتن
free docks
تحویل در بارانداز
take delivery of
تحویل گرفتن
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
exq
تحویل در بارانداز
exs
تحویل از کشتی
to deliver over
تحویل دادن
to take over
تحویل گرفتن
forward delivery
تحویل به وعده
transferee
تحویل گیرنده
forward delivery
تحویل دراینده
to hand over
تحویل دادن
supply
تحویل دادن
supplying
تحویل ذخیره
period of delivery
دوره تحویل
LSD
نگهداری تحویل
renders
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
render
تحویل دادن
polytropic
تحویل برزخ
transference
تحویل حواله
cash dispensers
تحویل دارخودکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com