Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (10 milliseconds)
English
Persian
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
Search result with all words
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
Other Matches
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
charging
بارگیری
shipping
بارگیری
burdening
بارگیری
loading
بارگیری
well deck
پل بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
stowage
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
loading facilities
وسایل بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading chart
جدول بارگیری
frequency loading
بارگیری فرکانسی
loading bucket
سطل بارگیری
download
بارگیری پایین
loading rack
سکوی بارگیری
loads
فرفیت بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
loading time
زمان بارگیری
loading table
جدول بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
loading site
محل بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
loads
بارگیری کردن
loading apron
نوار بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
charging car
واگن بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
bucket charging
بارگیری با سطل
charging crane
جرثقیل بارگیری
charging berth
اسکله بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
charging wharf
اسکله بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
cargo net
تور بارگیری
load lines
علایم بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
line charging current
جریان بارگیری خط
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
embarkation table
جدول بارگیری
pallet
کفه بارگیری
pallets
کفه بارگیری
quay
سکوی بارگیری
quays
سکوی بارگیری
deadweight
تناژ بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
loading
فرفیت بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
pallete
کفه بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
well deck
عرشه بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
laden
بارگیری شده
stowage
بارگیری و باراندازی
stows
بارگیری کردن
stowing
بارگیری کردن
stowed
بارگیری کردن
stow
بارگیری کردن
plimsol mark
علایم بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
load
بارگیری کردن
loading point
نقطه بارگیری
load
فرفیت بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
loads
بارگیری مهمات
load
بارگیری مهمات
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
loading space
فضای قابل بارگیری
cargo plan
طرح بارگیری ناو
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
cargo port
دریچه بارگیری ناو
staging unit
یکان بارگیری کننده
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
loading plan
طرح بارگیری خودرو
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
charging side
محل بارگیری کوره
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
lading
بارگیری عمل بار کردن
port
شراب شیرین بارگیری کردن
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
despatch money
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table
جدول بارگیری پیش بینی شده
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
lighterage
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
embarkation element
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
prestowage plan
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
stowage plan
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
disembarkation
تخلیه
unstuffing
تخلیه
landing, storage, delivery
تخلیه
emptying
تخلیه
evacuated
تخلیه
unloading
تخلیه
exhaust
تخلیه
evacuates
تخلیه
LSD
تخلیه
stripping
تخلیه
exhausts
تخلیه
evacuation
تخلیه
discharged
تخلیه
discharges
تخلیه
evacuating
تخلیه
depletion
تخلیه
discharge
تخلیه
evacuate
تخلیه
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
high rate discharge
تخلیه شدید
residual discharge
تخلیه مانده
glow discharge
تخلیه تابنده
drain
تخلیه کردن
point discharge
تخلیه نقطهای
drains
تخلیه کردن
draining
تخلیه کردن
drained
تخلیه کردن
relief well
چاه تخلیه
road clearance
تخلیه جاده
evacuant
تخلیه کننده
electrostatic discharge
تخلیه الکتروستاتیکی
catharsis
تخلیه هیجانی
discharges
تخلیه بار
discharges
تخلیه الکتریکی
sluiceway
دهانه تخلیه
site clearance
تخلیه کارگاه
sluice
دریچه تخلیه
escape channel
مجرای تخلیه اب
self maintained discharge
تخلیه ناوابسته
exhaust chute
ناودان تخلیه
exhaust stroke
مرحله تخلیه
electron discharge
تخلیه الکترونها
rotary discharger
تخلیه گر گردان
sluiced
دریچه تخلیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com