Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
Other Matches
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
vernier
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
dividing
تقسیم بندی
line graduation
تقسیم بندی خط
subdivided
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
lot
تقسیم بندی کردن
graduates
تقسیم بندی کردن
time slicing
تقسیم بندی زمانی
graduate
تقسیم بندی کردن
dial graduation
تقسیم بندی درجهای
graduating
تقسیم بندی کردن
splitting a window
تقسیم بندی پنجره
degree gradution
تقسیم بندی درجهای
amorphous
بدون تقسیم بندی
break down
تقسیم بندی کردن
compartmentation
تقسیم بندی کردن
packages
بسته بندی
packing
بسته بندی
cover
بسته بندی
packaged
بسته بندی
dunnage
بسته بندی
covers
بسته بندی
coverings
بسته بندی
packaging
بسته بندی
package
بسته بندی
spacing
در فواصل مساوی تقسیم بندی
split window
پنجره تقسیم بندی شده
split-screen
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
صفحه تقسیم بندی شده
packing list
فهرست بسته بندی
stripping
بسته بندی کردن
packing
بسته بندی کردن
packaging cost
هزینه بسته بندی
packets
بسته بندی کردن
wisps
بسته بقچه بندی
put-up
بسته بندی کردن
pre packing
بسته بندی از قبل
pack
بسته بندی کردن
palletized
بسته بندی شده
packs
بسته بندی کردن
wisp
بسته بقچه بندی
packet
بسته بندی کردن
trade pack
بسته بندی تجاری
packing note
گواهی بسته بندی
parceling
بسته بندی کردن
packing note
فهرست بسته بندی
packing list
صورت بسته بندی
parcel
بسته بندی کردن
packing density
تراکم بسته بندی
package holiday
مسافرت بسته بندی
wrap
بسته بندی کردن
wraps
بسته بندی کردن
packed
بسته بندی شده
case numbers
شماره بسته بندی
export packing
بسته بندی صادراتی
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
package tour
مسافرت بسته بندی
parcels
بسته بندی کردن
put up
بسته بندی کردن
straws
پوشال بسته بندی
straw
پوشال بسته بندی
nosology
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
eutherian
مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
expendable packing
بسته بندی یکبار مصرف
pre-packed
ازقبل بسته بندی شده
packaged
قوطی بسته بندی کردن
package
قوطی بسته بندی کردن
locker paper
کاغذ بسته بندی اغذیه
wrapper
بسته بندی کاغذ روپوش
shipping marks
علامتهای روی بسته بندی
impaction
بهم فشردگی بسته بندی
packinghouse
محل بسته بندی اجناس
packingplant
محل بسته بندی اجناس
wrappers
بسته بندی کاغذ روپوش
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
food packet
جیره بسته بندی شده
packages
قوطی بسته بندی کردن
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
case marks
علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
wrapper
لفاف بسته بندی جلد کتاب
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers
لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
bulk stock
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
unpack
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
unpacks
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
tagboard
مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
case
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
cases
جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
form utility
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
unpacking
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
tare
وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
stripped
علامت گذاری شده بسته بندی شده
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
compartment marking
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
funicular
بندی
patching
سر هم بندی
alignments
صف بندی
taping
ته بندی
striation
خط بندی
seals
اب بندی
trimerous
سه بندی
humidity insulation
نم بندی
mud sill
ته بندی
nailed up
سر هم بندی
humidity insulation
اب بندی
funiculars
بندی
alignment
صف بندی
hermetic sealing
اب بندی
neuration
رگ بندی
lapping
اب بندی
waterproofing
اب بندی
sealing off
اب بندی
commisural
بندی
queuing
صف بندی
commissural
بندی
queing
صف بندی
vanation
رگ بندی
articular
بندی
seal
اب بندی
snacks
ته بندی
snack
ته بندی
laced
بندی
bedding
لایه بندی
tabulating
جدول بندی
classifications
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
classification
دسته بندی
classification
رده بندی
flood control
سیل بندی
ratings
درجه بندی
ratings
نرخ بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com