Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Other Matches
to theorize
[about something]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
Apple Macintosh computer
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Mac
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
theorization
تحقیقات نظری استدلال نظری
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
state craft
سیاستمداری
statecraft
سیاستمداری
statesmanship
سیاستمداری
diplomacy
سیاست سیاستمداری
policy
خط مشی سیاستمداری
policies
خط مشی سیاستمداری
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
theoretic
نظری
armchair
نظری
armchairs
نظری
visionaries
نظری
visionary
نظری
indiscrimination
بی نظری
theoretical
نظری
opinionative
نظری
theoretical competition
رقابت نظری
theoretical mode
نمای نظری
oversights
اشتباه نظری
oversight
اشتباه نظری
theoretical frequency
بسامد نظری
in theory
درعلم نظری
unique in every sense of the word
از هر نظری بی مانند
theoretical chemistry
شیمی نظری
objectivity
بیطرفی و بی نظری
notionalist
عالم نظری
expected value
مقدار نظری
erotics
عشق نظری
narrow minddedness
کوتع نظری
revisionary
تجدید نظری
sight check
مقابله نظری
objectivity
اصل بی نظری
peninsularity
تنگ نظری
provinciality
تنگ نظری
dogmatic theology
لاهوت نظری
subjectivism
حالت نظری
illiberal views
تنگ نظری
parochialism
کوته نظری
metapolitics
سیاسیات نظری
pure mathematics
ریاضیات نظری
metaphsics
فلسفه نظری
theoretical plate
بشقابک نظری
theoretical rising
طلوع نظری
theories
تحقیقات نظری
theories
علم نظری
theories
اصول نظری
latitudinarianism
وسیع نظری
spans
دهانه نظری
spanning
دهانه نظری
spanned
دهانه نظری
span
دهانه نظری
a priori
تئوری و نظری
theoretical span
دهانه نظری
theoretical setting
غروب نظری
theoretical type
سنخ نظری
theoretical value
مقدار نظری
theory
تحقیقات نظری
inspectional
نظری دیدنی
theory
علم نظری
insularism
تنگ نظری
theory
اصول نظری
theorizes
استدلال نظری کردن
theorizing
استدلال نظری کردن
theorizes
تحقیقات نظری کردن
notionalist
هواخواه استدلال نظری
theorists
طرفدار استدلال نظری
theorist
طرفدار استدلال نظری
theorizing
تحقیقات نظری کردن
visionary
وابسته بدلایل نظری
visionaries
وابسته بدلایل نظری
theorized
تحقیقات نظری کردن
notionalist
متخصص علوم نظری
dogmatics
علم الهیات نظری
theorises
تحقیقات نظری کردن
theorises
استدلال نظری کردن
theorised
تحقیقات نظری کردن
theorised
استدلال نظری کردن
that is a good idea
خوب نظری است
A comparison of theory and practice.
مقایسه ای از نظری و عمل.
theoretics
تحقیقات نظری در علوم
theorising
استدلال نظری کردن
theorising
تحقیقات نظری کردن
theorized
استدلال نظری کردن
theorize
استدلال نظری کردن
short sighted
ناشی از کوته نظری
theorize
تحقیقات نظری کردن
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
theorists
متخصص علوم نظری نگرشگر
short sight
نزدیک بینی کوتاه نظری
theorist
متخصص علوم نظری نگرشگر
hull speed
حداکثر سرعت نظری قایق
in relation to
در باره
in regard to
در باره
rampart
باره
rampire
باره
one-offs
یک باره
one-off
یک باره
lake rampart
اب باره
ter
سه باره
There is no disagreement among us.
اختلاف نظری بین ماوجود ندارد
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to make a remark
حرفی زدن افهار نظری کردن
on
بالای در باره
regard
باره نسبت
regard
بابت باره
Impressionism
در باره ادراک
regarded
باره نسبت
one-night stands
برنامهی یک باره
one-night stand
برنامهی یک باره
tartar
باره دندان
here
در این باره
tartars
باره دندان
regarded
بابت باره
to sputter
[about]
تف پراندن
[در باره ]
regards
بابت باره
regards
باره نسبت
herein
در این باره
pedantize
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
re order
سفارش دوم باره
aftercrop
حاصل دوم باره
with relation to
نسبت به راجع به در باره
rearrngement
ترتیب دوم باره
countermark
انگ دوم باره
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
reapparition
فهور دوم باره
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
tartarous
دارای باره دندان
I wI'll not comment on this issue.
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
kinetic theory of heat
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
with regard to
نسبت به در باره راجع به در خصوص
to sputter
[about]
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
deuterogamy
عروسی دوم باره تجدیدفراش
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
سخن گفتن در باره چیزی
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
what do you think of him?
عقیده شما در باره او چیست
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
information
[on]
about somebody]
[something]
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
to theorize
[about something]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
disclosure
عمل بیان در باره چیزی
to mack i. about a person
در باره کسی از دیگران جویاشدن
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
to theorise
[about something]
[British E]
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to talk shop
در باره کار صحبت کردن
disclosures
عمل بیان در باره چیزی
to ruminate on something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
prejudicate
بی رسیدگی رای دادن در باره
for the rest
اما در باره باقی مطالب
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
multipoint
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
he is an a. on that
سخن او دراین باره است
to meditate on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
She did not ask about this.
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
to contemplate about/on/over something
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
inquisitions
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
h.e.t.p
plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
clan
خانواده
clans
خانواده
wife
خانواده
menage
خانواده
households
خانواده
household
خانواده
gens
خانواده
family
خانواده
ilk
خانواده
families
خانواده
they are individ different
تک تک با هم فرق دارند
within living memory
به یاد دارند
it is g. believed that...
عموماعقیده دارند که ....
to pry into a person affairs
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to consult with somebody about something
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to sputter
[about]
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
to make of something
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
argument
بحث در باره چیزی بدون توافق
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
اظهار نظر دادن در باره چیزی
What do you make of this
[it]
?
نظر شما در باره این چه است؟
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
vallum
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to do one right
عدالت در باره کسی بجا اوردن
arguments
بحث در باره چیزی بدون توافق
clansman
عضو خانواده
gas family
خانواده گاز
goodman
بزرگ خانواده
computer family
خانواده کامپیوتر
font family
خانواده فونت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com