English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
card verifier بازبین کارت
Other Matches
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
cards وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
monitor بازبین
reviews بازبین
auditors بازبین
reviewing بازبین
reviewed بازبین
review بازبین
surveyor بازبین
surveyors بازبین
auditor بازبین
monitored بازبین
monitors بازبین
inspectors بازبین
inspector بازبین
verifier بازبین
reviewers بازبین گر
reviewer بازبین گر
card کارت تبریک کارت عضویت
name tag کارت معرفی کارت اسم
cards کارت تبریک کارت عضویت
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
card code کد کارت
cards کارت
paste board کارت
stub card ته کارت
card کارت
punch card کارت منگنه
postcard کارت پستال
postcards کارت پستال
circuit card کارت مدار
post card کارت پستال
credit card کارت اعتباری
interface card کارت رابط
credit cards کارت اعتباری
cartle blanche کارت بلانش
carte کارت ویزیت
card verification بازبینی کارت
card stacker مخزن کارت
card stacker کارت پشته کن
punched card کارت منگنه
visting card کارت ویزیت
hollerith card کارت هالریت
get a long with you بروپی کارت
identification card کارت شناسایی
debit card کارت بدهی
coulmn card کارت 69 ستونه
control card کارت کنترل
visiting card کارت ویزیت
continuation card کارت ادامه
comment card کارت توضیحی
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
input card کارت ورودی
smart card کارت هوشمند
red card کارت قرمز
range card کارت برد
magnetic card کارت مغناطیسی
card deck دسته کارت
card face رویه کارت
card feed خورد کارت
card field میدان کارت
card field فیلد کارت
card format قالب کارت
card guide راهنمای کارت
card hopper ناودان کارت
card punch کارت منگنه کن
job card کارت کار
card image تصویر کارت
card deck دستینه کارت
card column ستون کارت
card rack طاقچه کارت
magnacard کارت مغناطیسی
logic card کارت منطقی
card row سطر کارت
account card کارت حساب
ledger card کارت معین
card reader کارت خوان
binary card کارت دودویی
job card کارت برنامه
card rack جای کارت
calling card کارت ویزیت
card cage محفظه کارت
card code رمز کارت
card loader کارت بارکن
paper card کارت کاغذی
identification document کارت شناسایی
card یک کارت پانچ
ibm card کارت 08 ستونی
cards یک کارت پانچ
picture postcard کارت پستال
ID card کارت شناسایی
green card کارت سبز
badge کارت شناسایی
yello card کارت زرد
carte blanche کارت سفید
green cards کارت سبز
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
card punch دستگاه کارت منگنه
card to disk converter مبدل کارت به دیسک
billet slip کارت محلهای افراد
magnetic card computer کامپیوتر با کارت مغناطیسی
magnetic ledger card کارت معین مغناطیسی
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
y punch سوراخ کارت ستونی .
key card کارت کلید کامپیوتر
cards کارت ویزیت بلیط
visiting card کارت اسم درفرانسه
card aligner هم تراز کننده کارت
card loader بار کننده کارت
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card sorter دستگاه کارت جورکن
card jam گیر کردن کارت
magnetic strip card کارت نوار مغناطیسی
trailer card کارت پشت بند
safety card کارت تامین اتشبار
controller card کارت کنترل کننده
punch card machine ماشین کارت منگنه
punched card کارت منگنه شده
punched card کارت پانچ شده
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
punched card control کنترل کارت پانچ
index card کارتشاخص - کارت Index
data card کارت ثبت اطلاعات
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
edge punched card کارت لب منگنه شده
row binary card کارت دودویی سطری
eighty column card کارت هشتاد ستونی
card hopper قسمت جهنده کارت
chart correction card کارت تصحیح نقشه
end of job card کارت انتهای کار
card-carrying دارای کارت عضویت
object deck دسته کارت مقصود
network interface card کارت میانجی شبکه
card کارت ویزیت بلیط
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
casrd random access memory حافظه دستیابی تصادفی کارت
to deal out [card game] کارت دادن [ورق بازی]
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
to deal کارت دادن [ورق بازی]
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
bin card کارت مصرف محتویات فرف
PCMCIA که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
credit cards کارت یاورقه خرید نسیه
deck مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
picture postcard کارت پستال عکس دار
pasteboard کارت ویزیت ورق بازی
passes گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed گذرگاه کارت عبور گذراندن
pass گذرگاه کارت عبور گذراندن
decks مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
safety card کارت تامین جنگ افزار
pack تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
punches وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punched وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
What time should I check in? چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
direct objects پانج کارت که حاوی برنامه است
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
punch وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
object پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects پانج کارت که حاوی برنامه است
objected پانج کارت که حاوی برنامه است
objects پانج کارت که حاوی برنامه است
tag نوار پشت پوتین کارت معرفی
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
tags نوار پشت پوتین کارت معرفی
objecting پانج کارت که حاوی برنامه است
packs تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
to punch in [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock on [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock in [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock off [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Can I pay by credit card? آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
to punch out [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to clock out [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
cards ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
cards سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
parity بررسی پریتی روی هر کارت پانج یا ستون نوار
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
fields بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
identification tag پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com