Dictiornary-Farsi | بازداری زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 120 (2 milliseconds)

English	Persian
disinhibition	بازداری زدایی


Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
suppression	بازداری
dissuasion	بازداری
block age	بازداری
inhibitions	بازداری
inhibition	بازداری
deterrence	بازداری
external inhibition	بازداری برونی
reactive inhibition	بازداری واکنشی
reciprocal inhibition	بازداری تقابلی
retention index	شاخص بازداری
conditioned inhibition	بازداری شرطی
cortical inhibition	بازداری مغزی
thought stopping technique	فن بازداری اندیشه
internal inhibition	بازداری درونی
social inhibition	بازداری اجتماعی
retroactive inhibition	بازداری پس گستر
retention volume	حجم بازداری
retention index	اندیس بازداری
inhibition potential	پتانسیل بازداری
strait jackets	بازداری کردن
inhibits	بازداری کردن
strait jacket	بازداری کردن
retention time	زمان بازداری
inhibit	بازداری کردن
associative inhibition	بازداری ناشی از تداعی
unconditioned inhibition	بازداری غیر شرطی
proactive inhibition	بازداری پیش گستر
dehydration	اب زدایی
deglaciation	یخ زدایی
de icing	یخ زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
dispergation	لخته زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
desalination	نمک زدایی
desalinization	نمک زدایی
discoloration	رنگ زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
desensitization	حساسیت زدایی
desegregation	جدایی زدایی
desalting	نمک زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
accretion of silt	رسوب زدایی
stain removed	لکه زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
demystifying	راز زدایی
demystify	راز زدایی
demystifies	راز زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
troubleshoot	عیب زدایی
demystified	راز زدایی
peptization	لخته زدایی
depolarization	قطبش زدایی
debugs	اشکال زدایی
deamination	امین زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
deforestation	جنگل زدایی
detente	تشنج زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
debugging	اشکال زدایی
decolorization	رنگ زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
genocide	نژاد زدایی
debug	اشکال زدایی
undoing	عمل زدایی
descaling	پوسته زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
decoloration	رنگ زدایی
debugged	اشکال زدایی
blanching	رنگ زدایی
de escalation	تشنج زدایی
decolourization	رنگ زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
deionization	یون زدایی
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
degasify	گاز زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
sterilization	گند زدایی
desegregating	تفکیک زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
de escalate	تشنج زدایی کردن
de-escalate	تشنج زدایی کردن
de-escalated	تشنج زدایی کردن
de-escalates	تشنج زدایی کردن
de-escalating	تشنج زدایی کردن
bleaching	رنگ زدایی الیاف
desegregate	تفکیک زدایی کردن
debugs	اشکال زدایی کردن
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
program debugging	اشکال زدایی برنامه
deskew	اریب زدایی کردن
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
demodulation	کشف تحمیل زدایی
debug aids	ادوات اشکال زدایی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
defusing	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
defused	تشنج زدایی کردن
defuse	تشنج زدایی کردن
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی