Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (14 milliseconds)
English	Persian
restrict	بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting	بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts	بازداشت طبقه بندی مدارک
Other Matches
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classified material	مدارک طبقه بندی شده
access to classified material	دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial	مدارک و وسایل طبقه بندی شده
reserve on board	مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating	طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings	طبقه بندی کردن درجه بندی
classification	طبقه بندی رده بندی
classifications	طبقه بندی رده بندی
cost records	مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
regrade	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
classifications	طبقه بندی
bracket	طبقه بندی
grading	طبقه بندی
assortment	طبقه بندی
assortments	طبقه بندی
systemization	طبقه بندی
sorting	طبقه بندی
stratification	طبقه بندی
classification	طبقه بندی
typification	طبقه بندی
division	طبقه بندی
low grade	کم طبقه بندی
divisions	طبقه بندی
denominations	طبقه بندی
taxonomy	طبقه بندی
denomination	طبقه بندی
taxonomies	طبقه بندی
vendor rating	طبقه بندی فروشندگان
accounting classification	طبقه بندی حساب
classification of soil	طبقه بندی خاک
classification of aggregate	طبقه بندی خاکدانه ها
classification chart	نمودار طبقه بندی
aggroup	طبقه بندی کردن
zootaxy	طبقه بندی جانوران
classifiable	قابل طبقه بندی
graduates	طبقه بندی کردن
classifying	طبقه بندی کردن
budget classification	طبقه بندی بودجه
systemize	طبقه بندی کردن
rug classification	طبقه بندی فرش
classification	طبقه بندی پیام
harmonic division	طبقه بندی متناسب
harmonic proportion	طبقه بندی متناسب
taxonomist	متخصص طبقه بندی
computer classifications	طبقه بندی کامپیوتر
layer	طبقه بندی کردن
classified	طبقه بندی شده
layers	طبقه بندی کردن
graduating	طبقه بندی کردن
classificatory	مربوط به طبقه بندی
route classification	طبقه بندی جاده ها
pigeonhole	طبقه بندی کردن
nosology	طبقه بندی بیماریها
classifies	طبقه بندی کردن
market grades and grading	طبقه بندی بازار
categorizing	طبقه بندی کردن
map classification	طبقه بندی نقشه ها
categorizes	طبقه بندی کردن
service rating	طبقه بندی پرسنلی
categorized	طبقه بندی کردن
to categorize	طبقه بندی کردن
classify	طبقه بندی کردن
categorize	طبقه بندی کردن
categorising	طبقه بندی کردن
unclassified	طبقه بندی نشده
unclassified	بدون طبقه بندی
industrial classifications	طبقه بندی صنعتی
suborder	طبقه بندی فرعی
standardization	همگونی طبقه بندی
speed rate increment	طبقه بندی سرعت
soil class	طبقه بندی خاک
job classification	طبقه بندی شغل
job classification	طبقه بندی شغلی
secrets	طبقه بندی سری
graduate	طبقه بندی کردن
secret	طبقه بندی سری
categorises	طبقه بندی کردن
categorised	طبقه بندی کردن
nondescript	غیرقابل طبقه بندی
classifications	طبقه بندی پیام
glossography	طبقه بندی و شرح زبانها
intergrade	طبقه بندی داخلی کردن
coinage	طبقه بندی بهای مسکوک
classified items	اقلام طبقه بندی شده
brussels nomenclature	طبقه بندی تعرفه برکسل
classes	طبقه بندی کردن رده
class	طبقه بندی کردن رده
classified items	اماد طبقه بندی شده
classified advertisement	آگهی طبقه بندی شده
classing	طبقه بندی کردن رده
classed	طبقه بندی کردن رده
restricted data	اطلاعات طبقه بندی شده
integrade	[طبقه بندی داخلی کردن]
topsecret	طبقه بندی به کلی سری
labels	برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled	برچسب زدن طبقه بندی کردن
taxon	واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
label	برچسب زدن طبقه بندی کردن
systematist	متخصص فائده سازی و طبقه بندی
classification yard line	سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
international classification of	طبقه بندی بین المللی بیماریها
agct	ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
labeling	برچسب زدن طبقه بندی کردن
army genetal classification test	ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
assort	طبقه بندی کردن مناسب بودن
grade	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapling	فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled	فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple	فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification	طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping	طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
marshalling yard	محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs	نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation	جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
phytography	طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently	مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
indexes	لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed	لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index	لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
abc analysis	طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group	طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups	طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating	طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faulted	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
type	ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades	طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grade	طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sorted	دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts	دسته کردن طبقه بندی کردن
break down	تجزیه کردن طبقه بندی کردن
types	ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorts	جدا کردن طبقه بندی کردن
typed	ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorted	جدا کردن طبقه بندی کردن
resort	جدا کردن طبقه بندی کردن
sort	دسته کردن طبقه بندی کردن
entresol	طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardised	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises	بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
red concept	جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
reference	مدارک
resources	مدارک
references	مدارک
application papers	مدارک درخواستنامه
application credentials	مدارک درخواستنامه
record management	مدیریت مدارک
privileged communication	مدارک محرمانه
record count	شمار مدارک
application documents	مدارک درخواستنامه
training publication	مدارک اموزشی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
record gap	شکاف بین مدارک
office of records	بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
lost documents	اسناد و مدارک گم شده
undocumented	فاقد مدارک قانونی
interrecord gap	شکاف بین مدارک
internal evidence	مدارک یاگواه درونی
cumulative evidence	قرائن یا مدارک اضافی
record blocking	کنده یی کردن مدارک
documentation	ارائه اسناد یا مدارک
documentation	مدرک یا مدارک اسناد
administrative crypto account	نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
medical records	پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
limited access	دراری محدودیت مدارک محدود
indirect evidence	مدارک و ادله غیر مستقیم
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
Here are my car registration papers.	بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
internal evidence	مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
disposal	انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
pull back	بازداشت
apprehension	بازداشت
arrested	بازداشت
arrests	بازداشت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com