Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
Other Matches
roundhouse
اطاق عقبی
hatchway
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
hatchways
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
beam-ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
mizzenmast
دگل عقبی کشتی دو دگله
beam ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
fore and aft
واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
fore cabin
اطاق جلو کشتی
berthed
اطاق کشتی لنگرگاه
berth
اطاق کشتی لنگرگاه
berthing
اطاق کشتی لنگرگاه
pilothouse
اطاق دیدبانی کشتی
berths
اطاق کشتی لنگرگاه
companion way
پلگان اطاق کشتی
ward room
اطاق افسران در کشتی جنگی
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
dead light
روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
compartment marking
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
the next world
عقبی
hindered
عقبی
hindering
عقبی
backpart
عقبی
hilted
عقبی
the hereafter
عقبی
hinder
عقبی
rearward
عقبی
f. like
عقبی
posterior
عقبی
trailng
عقبی
retral
عقبی
the postern door
در عقبی
hinders
عقبی
posticous
عقبی
hilted
قسمت عقبی
back
عقبی گذشته
back panel
صفحه عقبی
postern
درب عقبی
backs
عقبی گذشته
the future
دنیای دیگر عقبی
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
tailed
قسمت عقبی تخته موج
tailblock
قسمت عقبی تخته موج
heel
قسمت عقبی سر چوب گلف
tails
قسمت عقبی تخته موج
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
bird's nest
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
hind
عقبی پشت پای گاو
fireback
دیواره عقبی کوره یابخاری
tail
قسمت عقبی تخته موج
heels
قسمت عقبی سر چوب گلف
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
false edge
قسمت سوم عقبی تیغه سابر
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
internment
بازداشت
arrest
بازداشت
restraints
بازداشت
restraint
بازداشت
forbade
بازداشت
leave stop
بازداشت
hedge
بازداشت
hedges
بازداشت
arrests
بازداشت
stoppage
بازداشت
stoppages
بازداشت
arrested
بازداشت
hedged
بازداشت
pull-back
بازداشت
detentions
بازداشت
deterrence
بازداشت
detention
بازداشت
apprehensions
بازداشت
arrestment
بازداشت
dissuasion
بازداشت
pull back
بازداشت
confinement
بازداشت
dehortation
بازداشت
pull-backs
بازداشت
curbs
بازداشت
curbing
بازداشت
backset
بازداشت
roundups
بازداشت
roundup
بازداشت
curb
بازداشت
curbed
بازداشت
apprehension
بازداشت
leech
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leach
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
remanding
بازداشت مجدد
restricting
بازداشت کردن
mittimus
حکم بازداشت
remand
بازداشت مجدد
injunctions
حکم بازداشت
restrict
بازداشت کردن
remands
بازداشت مجدد
remanded
بازداشت مجدد
injunction
حکم بازداشت
detian
بازداشت کردن
restrictions
بازداشت کردن
house arrest
بازداشت در خانه
interdict
حکم بازداشت
foreclosure
بازداشت وثیقه
stop the leave
بازداشت کردن
proscription
بازداشت و تخط ئه
forbiddance
منع بازداشت
warrant as arrest
حکم بازداشت
disciplinary segregation
بازداشت دربازداشتگاه
restricts
بازداشت کردن
restriction
بازداشت کردن
quarter
یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
detainees
آدم بازداشت شده
apprehending
بازداشت توقیف کردن
detainee
آدم بازداشت شده
injunction
حکم بازداشت دستور
injunctions
حکم بازداشت دستور
apprehended
بازداشت توقیف کردن
apprehend
بازداشت توقیف کردن
contabescence
بازداشت ازگرد سازی
to take somebody in custody
کسی را بازداشت کردن
apprehends
بازداشت توقیف کردن
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
retention
حفافت توقیف بازداشت کردن
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
flip
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions.
زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
tuck
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
tucks
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
upping
بالای
overhead
در بالای سر
overhead
بالای سر
atop of
در بالای
atop of
بالای
over
بالای سر
at the top of
در بالای
over
بالای
over-
بالای
over-
بالای سر
oer
بالای
above
بالای سر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com