English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to get a good return on an investment بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
Other Matches
efficiency بازده سودمندی
return of capital بازده سرمایه
yield of capital بازده سرمایه
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
gains بدست آوردن
come by <idiom> بدست آوردن
attenuation بدست آوردن
acquire بدست آوردن
gained بدست آوردن
gain بدست آوردن
eke out <idiom> به سختی بدست آوردن
gun for something <idiom> بازحمت بدست آوردن
take back <idiom> ناگهانی بدست آوردن
in for <idiom> مطمئن بدست آوردن
to obtain something بدست آوردن چیزی
to bring something بدست آوردن چیزی
to get [hold of] something بدست آوردن چیزی
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
capture عمل بدست آوردن داده
capturing عمل بدست آوردن داده
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
collect بدست آوردن یا دریافت داده
To obtain the desired result . نتیجه مطلوب را بدست آوردن
collecting بدست آوردن یا دریافت داده
collects بدست آوردن یا دریافت داده
captures عمل بدست آوردن داده
To make ( find , get ) an opportunity . فرصت ( فرصتی ) بدست آوردن
To know someone blind spots. رگ خواب کسی را بدست آوردن
analysis بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
get دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
gets دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
getting دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
make a living <idiom> پول کافی برای گذراندن زندگی بدست آوردن
scans بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
distributes عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
distribute عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
sample size بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
procedural زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
constant ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
documenting نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
drawings روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
utility سودمندی
productivity سودمندی
efficacy سودمندی
value in use سودمندی
fruitfulness سودمندی
usefulness سودمندی
usability سودمندی
subservience or cy سودمندی
applicability سودمندی
application [applicability] سودمندی
availability سودمندی
remunerativeness سودمندی
serviceableness سودمندی
advantageousness سودمندی
profitability سودمندی
utilization سودمندی
helpfulness سودمندی
efficaciousness سودمندی
effectiveness سودمندی
effectuality سودمندی
profitableness سودمندی
practicalness سودمندی مفیدیت
subjective utility سودمندی ذهنی
use سودمندی استفاده
subservience سودمندی کمک
subserviency سودمندی کمک
computer utility سودمندی کامپیوتر
the utility of medicines سودمندی داروها
uses سودمندی استفاده
efficacity تاثیر سودمندی
productiveness پرکاری سودمندی
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
utilitarianism بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
outputs بازده
output بازده
feedback بازده
out put بازده
returns بازده
revenue بازده
outturn بازده
return بازده
yield بازده
returned بازده
high yield پر بازده
yields بازده
low yield بازده کم
yielded بازده
efficiency بازده
returning بازده
energy gain بازده انرژی
average efficiency بازده متوسط
redemption yield بازده خرید
motor efficiency بازده موتور
emission efficiency بازده کاتد
earning yield بازده عواید
yield بازده انفجار
mechanical efficiency بازده مکانیکی
average return بازده متوسط
fair return بازده عادلانه
fair return بازده منصفانه
rectifier efficiency بازده یکسوکننده
overall efficiency بازده کلی
output per head بازده سرانه
generator efficiency بازده مولد
net yield بازده خالص
gross yield بازده ناخالص
high yield با بازده زیاد
high yielding farms مزارع پر بازده
ideal efficiency بازده ایده ال
injection efficiency بازده تزریق
low productivity بازده پائین
average yield بازده متوسط
luminosity بازده روشنایی
farm yields بازده مزرعه
efficiency of rectification بازده یکسوکنندگی
farm yields بازده کشاورزی
rate of return نرخ بازده
payouts بازده سیستم
payout بازده سیستم
high yielding farms با بازده زیاد
quantum yield بازده کوانتایی
fission to yield ratio بازده اتمی
real time بازده فوری
cardiac output بازده قلبی
turn over محصول بازده
combustion efficiency بازده احتراق
commercial efficiency بازده صنعتی
return [on something] نرخ بازده
transformer efficiency بازده مبدل
constant return بازده ثابت
conversion efficiency بازده تبدیل
current yield بازده جاری
decreasing return بازده نزولی
sustained yield بازده مستمر
volumetric efficiency بازده حجمی
diminishing return بازده نزولی
yielded بازده انفجار
lamp bulb efficiency بازده لامپ
yields بازده انفجار
diminishing returns بازده نزولی
sustained yield بازده پیوسته
payloads بازده خودرو یا دستگاه
current ratio of transformer بازده شدتی مبدل
by product recovery بازده محصولات فرعی
net rate of return نرخ بازده خالص
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
private rate of return نرخ بازده خصوصی
diminishing returns بازده کاهش یابنده
normal rate of return نرخ بازده متعارف
social rate of return نرخ بازده اجتماعی
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
law of diminishing return قانون بازده نزولی
law of diminishing returns قانون کاهندگی بازده
law of increasing return قانون بازده فزاینده
law of increasing return قانون بازده صعودی
internal rate of return نرخ بازده داخلی
margin land حد نهایی بازده زمین
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
efficiency فعالیت مفید بازده
return to scale بازده نسبت به مقیاس
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
payloads بازده حمل بارخودرو
hurdle rate of return نرخ بازده لازم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com