English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (10 milliseconds)
English Persian
inspection بازدید معاینه
Other Matches
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
observations معاینه
inspection معاینه
inspect معاینه
inspected معاینه
inspecting معاینه
observantion معاینه
observation معاینه
examination معاینه
inspects معاینه
examinations معاینه
auscultate معاینه کردن
check up معاینه کردن
checkup معاینه عمومی
examinations بازرسی معاینه
examination رسیدگی معاینه
abdominoscopy معاینه شکم
visits مسافرت معاینه
visited مسافرت معاینه
visit مسافرت معاینه
examinations رسیدگی معاینه
examinations معاینه کردن
observing معاینه کردن
observes معاینه کردن
observed معاینه کردن
observe معاینه کردن
examination بازرسی معاینه
gastroscopy معاینه معده
postmortem معاینه پس از مرگ
psychiatric examination معاینه روانپزشکی
radiographic inspection معاینه رونتگن
retinoscopy معاینه شبکیه
site inspection معاینه محل
to see eye to eye معاینه دیدن
seach معاینه کردن
tests معاینه کردن
tested معاینه کردن
palpation معاینه با دست
test معاینه کردن
mental examination معاینه روانی
look over معاینه کردن
otoscopy معاینه گوش
examination معاینه کردن
palp معاینه بساوشی
palpate معاینه بساوشی
introspectively بطریق معاینه نفس
ophthalmoscopy معاینه چشم و شبکیه
super visum corporis گزارش معاینه جسد
observations معاینه وبررسی کردن
observation معاینه وبررسی کردن
rhinoscopy معاینه بینی و حنجره
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
laryngoscope دستگاه مخصوص معاینه حنجره
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
proctoscope الت معاینه روده راست
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
surveying بازدید
control بازدید
controlling بازدید
controls بازدید
inspection بازدید
visits بازدید
reviewal بازدید
revisions بازدید
review بازدید
reviewed بازدید
reviewing بازدید
reviews بازدید
revision بازدید
visited بازدید
examined بازدید
examining بازدید
examine بازدید
examines بازدید
visit بازدید
speculum اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
inspection well چاه بازدید
inspection shaft میله بازدید
inspection gallery دالان بازدید
reconnoiters بازدید کردن
reconnoitering بازدید کردن
home visit بازدید خانواده
examine بازدید کردن
destination inspection بازدید در مقصد
reconnoitered بازدید کردن
personnel monitoring بازدید پرسنلی
location survey بازدید در محل
reconnoitring بازدید کردن
visitor بازدید کننده
visitors بازدید کننده
reconnoiter بازدید کردن
reconnoitres بازدید کردن
reconnoitred بازدید کردن
examined بازدید کردن
see over بازدید کردن
to return a visit بازدید کردن
man hole چاهک بازدید
reconnoitre بازدید کردن
certificate of survey گواهی بازدید
boarding visit بازدید پس دادن
spot check بازدید در محل
spot checks بازدید در محل
revisit بازدید کردن
surveyed بازدید کردن
revisited بازدید کردن
visit بازدید دیدار
examines بازدید کردن
revisiting بازدید کردن
revisits بازدید کردن
survey بازدید کردن
visits بازدید دیدار
examining بازدید کردن
visited بازدید دیدار
boarding call بازدید رسمی
boarding call دعوت به بازدید
barrier inspection بازدید ازموانع
surveys بازدید کردن
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
survey بررسی کردن بازدید
reviewing بازدید انتقاد کردن
to revisit the situation وضعیتی را بازدید کردن
reviews بازدید انتقاد کردن
reviewed بازدید انتقاد کردن
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
review بازدید انتقاد کردن
to rehash something وضعیتی را بازدید کردن
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
surveyed بررسی کردن بازدید
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
surveys بررسی کردن بازدید
monitor بازدید کار دستگاه
check out equipment وسایل بازدید محل
man hole دهانه بازدید ادم رو
perambulation دور زنی بازدید
official visit بازدید رسمی فرمانده
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
barrier inspection بازدید کنار جاده
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
monitors بازدید کار دستگاه
monitored بازدید کار دستگاه
gam گرد امدن بازدید کردن
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
man hole دریچه بازدید سوراخ ادم رو
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
to revisit a subject of research سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
saints نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
gastroscope اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
radiographic inspection معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
ophthalmoscope اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
examines بازرسی کردن معاینه کردن
go over <idiom> تست کردن ،معاینه کردن
examined بازرسی کردن معاینه کردن
to see into تحقیق کردن معاینه کردن
examining بازرسی کردن معاینه کردن
examine بازرسی کردن معاینه کردن
overhaul سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
postmortem پس از مرگ معاینه پس از مرگ
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com