English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hurler بازیگر هاکی ایرلندی
Other Matches
hibernicism ضرب المثل یا گفتار ایرلندی ملیت ایرلندی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
irish gaelic ایرلندی
paddy ایرلندی
paddies ایرلندی
Irishwoman زن ایرلندی
irish bridge پل ایرلندی
Irishwomen زن ایرلندی
irish man ایرلندی
Irish ایرلندی
irish woman زن ایرلندی
hibernian ایرلندی زبان
shamrocks شبدر ایرلندی
Irishmen مرد ایرلندی
Irishman مرد ایرلندی
shamrock شبدر ایرلندی
milesian مرد ایرلندی
pot(heen ویسکی قاچاقی ایرلندی
bogtrotter باطلاق کردیعنی ایرلندی
kil حجره راهب ایرلندی
irishize ایرلندی ماب کردن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
eric خون بهای ایرلندی
rapparee سرباز اجیر و سیار ایرلندی
irish terrier سگ کوچک ایرلندی ازنژاد تریر
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
ceilidh مهمانیهمراهبا رقصو آواز اسکاتلندیو ایرلندی
og الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
kern پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
cottier روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
blue line خط دفاعی هاکی
iceman هاکی باز
banana blade چوب هاکی
field hockey زمین هاکی
sextets تیم هاکی
skates هاکی روی یخ
sextet تیم هاکی
six تیم هاکی
sixes تیم هاکی
skated هاکی روی یخ
skate هاکی روی یخ
hockey هاکی روی یخ
ice hockey هاکی روی یخ
clochan [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
field hokey هاکی روی چمن
bandi نوعی هاکی روی یخ
stick چوب بازی هاکی
stanzas بخشی ازبازی هاکی
shinney چوب بازی هاکی
stanza بخشی ازبازی هاکی
bucket جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
endboards دیوارههای اخر زمین هاکی
stickboy متصدی نگهداری چوبهای هاکی
speed a way نوعی بازی شبیه هاکی
avco cup جام جهانی انجمن هاکی
stickhandler شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
eleven تیم 11 نفره هاکی روی چمن
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
elevens تیم 11 نفره هاکی روی چمن
floor hockey هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
spears ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spearing ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spear ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
shinny نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
street hockey نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
end zone منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
broomball نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
assisted بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
assists بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
player بازیگر
fielder بازیگر
puppeteers بازیگر
puppeteer بازیگر
performing بازیگر
stager بازیگر
actor بازیگر
mummer بازیگر
actors بازیگر
booter بازیگر
extra cover بازیگر بل گیر
dubs بازیگر ضعیف
ball player بازیگر با توپ
duffer بازیگر متوسط
body checker بازیگر تنه زن
duffers بازیگر متوسط
veterans بازیگر با تجربه
veteran بازیگر با تجربه
protagonists بازیگر عمده
dub بازیگر ضعیف
backman بازیگر مدافع
club player بازیگر باشگاهی
come back بازگشت بازیگر
backup جانشین بازیگر
cricketer بازیگر کریکت
protagonist بازیگر عمده
uncovered بازیگر مهانشده
numbers شماره بازیگر
substituted بازیگر ذخیره
substituted تعویض بازیگر
substituting بازیگر ذخیره
freed بازیگر ازاد
substituting تعویض بازیگر
free بازیگر ازاد
leading lady or man بازیگر عمده
laxman بازیگر لاکراس
outside forward بازیگر گوش
winger بازیگر گوش
wingers بازیگر گوش
player's number شماره بازیگر
substitute تعویض بازیگر
substitute بازیگر ذخیره
sand bagger بازیگر گول زن
man بازیگر تیم
mans بازیگر تیم
dubbed بازیگر ضعیف
cricketers بازیگر کریکت
second string بازیگر ذخیره
ride the bench بازیگر ذخیره
poloist بازیگر واترپولو
frees بازیگر ازاد
freeing بازیگر ازاد
tennist بازیگر تنیس
oddsmaker بازیگر شاخص
homeling بازیگر خودی
homebrew بازیگر محلی
wingman بازیگر گوش
skull ضربه به سر بازیگر
skulls ضربه به سر بازیگر
sub بازیگر ذخیره
sub تعویض بازیگر
subs بازیگر ذخیره
subs تعویض بازیگر
walk-on بازیگر فرعی
hatchetman بازیگر خشن
halfback بازیگر میانی
hattrick بازیگر سه گله
headhunter بازیگر خشن
send-offs اخراج بازیگر
homebred بازیگر محلی
out اخراج بازیگر
out- اخراج بازیگر
outed اخراج بازیگر
send off اخراج بازیگر
send-off اخراج بازیگر
tragedienne بازیگر تراژدی
third home بازیگر مهاجم
number شماره بازیگر
theater تماشاخانه بازیگر خانه
back line player بازیگر خط عقب والیبال
bowling bag ساک بازیگر بولینگ
specialty teamer بازیگر تیم ذخیره
sit out خودداری بازیگر از تمدیدقرارداد
wood pusher بازیگر بسیارضعیف شطرنج
shorthanded ادامه با بازیگر کمتر
favorite بازیگر یا تیم محبوب
equipment bag ساک دستی بازیگر
enforcer بازیگر انتقامجوی خشن
dutchman بازیگر بولینگ هلندی
double foul خطای هم زمان دو بازیگر
flanker بازیگر مهاجم در جناح
center forward بازیگر نوک حمله
center back بازیگر میانی خط عقب
caddy حامل وسایل بازیگر
body check سد کردن بازیگر توپدار
baseliner بازیگر انتهای زمین
baseballer بازیگر بیس بال
off wing محل بازیگر گوش
pantomimist بازیگر نمایش صامت
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
shamateurism استفاده از بازیگر اماتورقلابی
flankerback بازیگر میانی جناح
caddying حامل وسایل بازیگر
drafts بازیگر جدید تیم
blackest بازیگر دوم شطرنج
drafted بازیگر جدید تیم
draft بازیگر جدید تیم
activated بازگشت بازیگر به زمین
whitest بازیگر نخست شطرنج
whiter بازیگر نخست شطرنج
activates بازگشت بازیگر به زمین
import بازیگر خارجی تیم
activating بازگشت بازیگر به زمین
caddies حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com