Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
Other Matches
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
handy dandy
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
patulousness
بازی
played
بازی
plain dealing
بازی
play
بازی
falconine
بازی
fun
بازی
watermanship
اب بازی
clearance
بازی
dibasic
دو بازی
actions
بازی
game
بازی
action
بازی
partie
بازی
slackness
بازی
plays
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
playing
بازی
grey hound
سگ بازی
hopscotch
بازی لی لی
solitaire
تک بازی
gaming
بازی
homes
بازی
home
بازی
solitaires
تک بازی
openness
بازی
basics
بازی
basic
بازی
puppetry
خیمه شب بازی
ropery
طناب بازی
rope dancing
ریسمان بازی
rope dancing
بند بازی
badminton
بازی بدمینتون
charade
نوعی بازی
shell game
گردو بازی
sheep's eyes
نظر بازی
conjury
شعبده بازی
computer game
بازی کامپیوتری
quiot
لیس بازی
checkers
بازی چکرز
hanky-panky
حقه بازی
trick
شعبده بازی
chicanery
حیله بازی
rooker
یکجورکفش یخ بازی
toy
بازی کردن
pyrotechnic display
اتش بازی
gambling
قمار بازی
golfing
بازی گلف
toys
اسباب بازی
to keep score
بازی رانگاهداشتن
toys
بازی کردن
toy
اسباب بازی
pyrotechny
فن اتش بازی
cock fighting
خروس بازی
trickery
حیله بازی
red tapery
قرطاس بازی
radial play
بازی شعاعی
radial play
بازی عرضی
puppetry
عروسک بازی
acrobatics
بند بازی
quackery
حقه بازی
full-time
09 دقیقه بازی
team game
بازی گروهی
playing fields
زمین بازی
stoppage of the game
توقف بازی
bowling
بازی بولینگ
hocus-pocus
حقه بازی
stock jobbing
سفته بازی
stock jobbery
سفته بازی
volleyball
بازی والیبال
playing fields
میدان بازی
playing field
زمین بازی
playing field
میدان بازی
skittle
بازی تفریح
bandying
چوگان بازی کچ
bandy
چوگان بازی کچ
swordsmanship
شمشیر بازی
bandies
چوگان بازی کچ
surf riding
موج بازی
taw
مهره بازی
bandied
چوگان بازی کچ
the fancy
مشت بازی
squibs
اتش بازی
doubled up
بازی دوبل
solitaire
بازی یک نفره
bowl
بازی بولینگ
doubled
بازی دوبل
dangerous play
بازی خطرناک
three knights' game
بازی سه اسب
double
بازی دوبل
hanky-panky
روباه بازی
bowls
بازی بولینگ
cunningly
به حیله بازی
solitaires
بازی یک نفره
doubles
بازی دوبل
squib
اتش بازی
the game is up
بازی تمام شد
the game is up
بازی باخت
crampet game
بازی شطرنج
the social evil
جنده بازی
sodomyh
بچه بازی
fencing
ششمشیر بازی
chicaneries
حیله بازی
middle game
وسط بازی
jugglery
شعبده بازی
job stick
دسته بازی
inning
یک دوره بازی
ingenuousness
راست بازی
footballer
فوتبال بازی کن
footballers
فوتبال بازی کن
indirection
دغل بازی
favoritism
پارتی بازی
field of play
زمین بازی
hopscotch
بازی اکرودوکر
first hand
نخستین بازی کن
playthings
اسباب بازی
knuckle bone
قاب بازی
malversation
دغل بازی
lusory
بازی کن خنده کن
firework
آتش بازی
paperwork
کاغذ بازی
let us play
بازی کنیم
twiddle
بازی کردن
legerdemain
حقه بازی
twiddled
بازی کردن
skating
اسکیت بازی
twiddles
بازی کردن
twiddling
بازی کردن
hocus pocus
ورودحقه بازی
hocus pocus
حقه بازی
game theory
تئوری بازی
game theory
نظریه بازی
game plan
استراتژی بازی
game of chance
بازی قمار
game cycle
دوره بازی
game ball
توپ بازی
free play
بازی ازاد
free handedness
دست بازی
four handed game
بازی چهارنفره
fornication
جنده بازی
flimflam
حقه بازی
gamesomeness
بازی گوشی
grandstand play
بازی مهیج
headwork
با سر بازی کردن
headhunting
خشونت در بازی
fitting clearance
بازی مناسب
hard game
بازی دشوار
hanky panky
روباه بازی
hanky panky
حقه بازی
halt back
میان بازی کن
half time
نیمه بازی
fence
شمشیر بازی
half back
میان بازی کن
fences
شمشیر بازی
plaything
اسباب بازی
puppet show
خیمه شب بازی
playing court
زمین بازی
playact
رل بازی کردن
play therapy
بازی درمانی
playfully
با خنده و بازی
dibs
بازی نرد
harlepuinade
حقه بازی
doll play
عروسک بازی
play away
به بازی گذراندن
double dealing
حقه بازی
paraphrase
بازی با الفاظ
paraphrased
بازی با الفاظ
playing the board
بازی بر صفحه
playing the board
بازی فی نفسه
dib
قاپ بازی
pugilism
بوکس بازی
speculation
سفته بازی
dib
تیله بازی
priestcraft
کشیش بازی
popery
پاپ بازی
playing time
مدت بازی
playing the man
بازی روانی
playing the man
بازی با حریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com