Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English
Persian
breast
باسینه دفاع کردن
breasts
باسینه دفاع کردن
Other Matches
samisch variation
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
defends
دفاع کردن از
pleaded
دفاع کردن
makki
دفاع کردن
say a good word for
دفاع کردن
defending
دفاع کردن
defending
دفاع کردن از
pleads
دفاع کردن
defended
دفاع کردن
plead
دفاع کردن
defends
دفاع کردن
advocated
دفاع کردن
deraign
دفاع کردن
ward off
دفاع کردن
to make a d.
دفاع کردن
fend
دفاع کردن
advocating
دفاع کردن
propugn
دفاع کردن از
advocates
دفاع کردن
advocate
دفاع کردن
to stick up for
دفاع کردن از
to defend
[from]
دفاع کردن
[از]
defended
دفاع کردن از
buckler
دفاع کردن
answering
دفاع کردن
asserting
دفاع کردن از
answer
دفاع کردن
asserted
دفاع کردن از
implead
دفاع کردن
answers
دفاع کردن
answered
دفاع کردن
defend
دفاع کردن
defend
دفاع کردن از
assert
دفاع کردن از
asserts
دفاع کردن از
bays
دفاع کردن درمقابل
defense
دفاع کردن استحکامات
baying
دفاع کردن درمقابل
defence
دفاع کردن استحکامات
to keep at bay
دفاع کردن درمقابل
speak out
<idiom>
دفاع کردن از چیزی
champion
مبارزه دفاع کردن از
defenses
دفاع کردن استحکامات
parries
سد کردن دفاع مستقیم
champions
مبارزه دفاع کردن از
parried
سد کردن دفاع مستقیم
parry
سد کردن دفاع مستقیم
assert oneself
از حق خود دفاع کردن
bayed
دفاع کردن درمقابل
championing
مبارزه دفاع کردن از
parrying
سد کردن دفاع مستقیم
bay
دفاع کردن درمقابل
championed
مبارزه دفاع کردن از
detachment parry
دفاع با دور کردن شمشیرحریف
eot geo reo
باز کردن دفاع ضربدری
bield
شجاع شدن دفاع کردن
mayhen
ازوسیله دفاع محروم کردن
to defend oneself
[against]
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
to act in self-defence
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
redundancies
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion
دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
defense
دفاع وزارت دفاع
one on one
دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicates
دفاع کردن از محقق کردن
vindicating
دفاع کردن از محقق کردن
vindicate
دفاع کردن از محقق کردن
vindicated
دفاع کردن از محقق کردن
blocking
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
uncovered
بی دفاع
advocation
دفاع
parrying
دفاع
parry
دفاع
answering
دفاع
answered
دفاع
vindication
دفاع
answer
دفاع
munition
دفاع
parried
دفاع
one man block
تک دفاع
parries
دفاع
answers
دفاع
defend
دفاع
defenses
دفاع
defended
دفاع
defending
دفاع
defends
دفاع
pleading
دفاع
advocacy
دفاع
defence
دفاع
czech defence
دفاع چک
fencing
دفاع
apologia
دفاع
tae
دفاع با پا
block
دفاع
defense
دفاع
blocked
دفاع
blocks
دفاع
apologias
دفاع
daylight
نفوذ در دفاع
hasty defense
دفاع تعجیلی
penetrates
نفوذ در دفاع
backfield
دفاع نفوذی
d. armour
اسلحه دفاع
internal defense
دفاع داخلی
defendants
دفاع کننده
untenable
غیرقابل دفاع
in self defence
برای دفاع
penetrate
نفوذ در دفاع
national defense
دفاع ملی
indefensibility
دفاع ناپذیری
penetrated
نفوذ در دفاع
yogoslav defence
دفاع یوگوسلاو
zone defence
دفاع منطقهای
ball hawking
دفاع خوب
benoni defence
دفاع بنونی
damiano's defence
دفاع دامیانو
yogoslav defence
دفاع پیرک
defendant
دفاع کننده
closed variation
دفاع تاراش
opens
بی دفاع واریز نش
opens
خط بازبی دفاع
opened
بی دفاع واریز نش
opened
خط بازبی دفاع
open
بی دفاع واریز نش
open
خط بازبی دفاع
dory defence
دفاع دوری
double guard
دفاع با دو دست
dog
دفاع بسته
dogging
دفاع بسته
dutch attack
دفاع برد
ego defence
دفاع خود
department of defense
وزارت دفاع
deliberate defense
دفاع بافرصت
defensive board
دفاع سبد
the right of self-defence
حق دفاع از خود
zones
دفاع منطقهای
dogs
دفاع بسته
zone
دفاع منطقهای
catenaccio
دفاع بتونی
fullback
دفاع پوششی
fencible
قابل دفاع
extended defense
دفاع گسترده
classical variation
دفاع ارتدوکس
defense in depth
دفاع در عمق
defense in place
دفاع در محل
composite defense
دفاع مرکب
nagashi uke
دفاع پرسی
war department
وزارت دفاع
pillsbury defence
دفاع پیلزبری
pirc defence
دفاع پیرک
plea of accused
دفاع متهم
position defense
دفاع موضعی
position defense
دفاع یا پدافندثابت
tenability
دفاع پذیری
pierce the block
شکافتن دفاع
three man block
دفاع سه نفره
philidor's defence
دفاع فیلیدور
coverage
دفاع پوششی
openings
شکافتن دفاع
national defence
دفاع ملی
offensive block
دفاع تهاجمی
parry of debate
دفاع درمنافره
opening
شکافتن دفاع
stand
دفاع مداوم
polish defence
دفاع لهستانی
perceptual defense
دفاع ادراکی
vindicative
دفاع کننده
semi circular parry
دفاع نیمدایره
defensive
منطقه دفاع
sham plea
دفاع ناموجه
sham plea
دفاع پوچ
simple parry
دفاع ساده
indefensible
غیرقابل دفاع
two knights' defence
دفاع دو اسب
soto uke
دفاع از خارج
two man block
دفاع دونفره
uchi uke
دفاع از داخل
self protection
دفاع از نفس
self defence
دفاع مشروع
secretary of defense
وزیر دفاع
replication
رونوشت دفاع
self-defence
دفاع از خود
right of self defence
حق دفاع مشروع
right of self preservation
حق دفاع از خود
robatsch defence
دفاع روباتش
russian defence
دفاع روسی
summetrical defence
دفاع متقارن
scandinavian defence
دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence
وزیر دفاع
secretary of state for defence
وزیر دفاع
special plea
دفاع خاص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com