Dictiornary-Farsi | باعوض کردن دنده کندکردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (21 milliseconds)

English	Persian
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن


Other Matches

to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
decelerating	کندکردن اهسته کردن
decelerates	کندکردن اهسته کردن
decelerated	کندکردن اهسته کردن
decelerate	کندکردن اهسته کردن
let-up	کندکردن
let up	کندکردن
clogs	کندکردن
clogged	کندکردن
clog	کندکردن
let-ups	کندکردن
slacken	کندکردن
slackening	کندکردن
slackened	کندکردن
slackens	کندکردن
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rib	دنده دار کردن
pull-out	خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull out	خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
pull-outs	خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
change down	به دنده سنگین حرکت کردن
threads	دنده دار کردن مارپیچ
thread	دنده دار کردن مارپیچ
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
slow pill	ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
stricter	یک دنده
costa	دنده
drives	دنده
strict	یک دنده
strictest	یک دنده
hard-nosed	یک دنده
rib	دنده
gear	دنده
dependum	ته دنده
drive	دنده
gears	دنده
slat	دنده ها
slats	دنده ها
geap	دنده
spare ribs	سر دنده
geared	دنده
pinioning	جرخ دنده
sheaths	تیزی دنده
cogwheel	چرخ دنده
worm gear	دنده مورب
high speed	دنده سریع
spur gear	دنده ملخی
pinions	جرخ دنده
sheath	تیزی دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
pinwheel	چرخ دنده
wheelwork	چرخ دنده
worm gear	دنده مارپیچی
steering gear	دنده سکان
laticostate	دنده پهن
pinion	جرخ دنده
bendix	دنده بندیکس
cog	دنده چرخ
sprocket	دنده زنجیر
threads	دنده پیچ
shifting lever	دسته دنده
jackshaft	دنده عقب
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
stick shift	دسته دنده
cross-rib	دنده ی قوس
transmission	جعبه دنده
transmissions	جعبه دنده
low gear	دنده کندکن
stave	دنده بشکه
bevel gear	دنده کرامویل
cramwheel	دنده کرامویل
thread	دنده پیچ
cogs	دنده چرخ
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
gearshift	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshifts	دنده عوض کن
cramwheel	دنده مخروطی
steering gear	دنده فرمان
cog wheels	چرخ دنده ها
cogged wheel	چرخ دنده
toothed wheel	چرخ دنده
top radius	گردی سر دنده
gears	جعبه دنده
gear level	دسته دنده
geared	چرخ دنده
longitudinal	دنده طولی
spareribs	گوشت دنده
transmission case	جعبه دنده
cog wheel	چرخ دنده
geared	جعبه دنده
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cogwheels	چرخ دنده ها
gearwheels	چرخ دنده ها
gear wheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
gears	چرخ دنده
gear box	جعبه دنده
gear case	جعبه دنده
gearwheel	چرخ دنده
gear cutter	دنده تراش
drive mechanism	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
french chop	گوشت دنده
frame	دنده عرضی
ribbed	دنده دار
grooved	دنده دار
gearboxes	جعبه دنده
gear	چرخ دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
external thread	دنده خارجی
reverse gear	دنده معکوس
timber	دنده عرضی
rib	دنده میله
reverse gears	دنده معکوس
rib	گوشت دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
gear wheel	چرخ دنده
gearing	جعبه دنده
chop	گوشت دنده
gear	جعبه دنده
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
rib	هرچیز شبیه دنده
riblet	انتهای دنده گوسفند
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
gears	پوشش دنده دار
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission oil	روغن جعبه دنده
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
worm wheel	دنده کرمی شکل
worm gear	چرخ دنده حلزونی
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
tumble gear	چرخ دنده واسطه
gear	پوشش دنده دار
pair of gears	زوج چرخ دنده
sawtooth wave	موج دنده ارهای
nut	چرخ دنده ساعت
precostal	واقع در پیش دنده ها
wracks	چرخ دنده دار
wracked	چرخ دنده دار
racks	چرخ دنده دار
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
geared	پوشش دنده دار
short ribs	گوشت با استخوان دنده
rachet	ضامن چرخ دنده
rack	چرخ دنده دار
transmission gear	چرخ دنده انتقال
racked	چرخ دنده دار
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
pinions	دنده هرزه گرد
gear in	درگیری دو چرخ دنده
helical gear	چرخ دنده حلزونی
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
pinion	دنده هرزه گرد
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
high gear	دنده قوی خودرو
gear ratio	نسبت چره دنده ها
differential gear	دنده عقب اتومبیل
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
grub screw	میله دنده دار
gear box	جعبه دنده گیرباکس
contact backlash	دنده کور تماس
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
compasition gear	چرخ دنده مرکب
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
gear change box	جعبه تعویض دنده
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
pinion	چرخ دنده جناحی
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
steering gear	جعبه دنده فرمان
ratchets	ضامن چرخ دنده
pinioning	چرخ دنده جناحی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
pinioning	دنده هرزه گرد
pinions	چرخ دنده جناحی