Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
remedial maintenance
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
Other Matches
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
appointed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
abroad
گسترش یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
deployed
گسترش یافته
acoustic
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
surplus
باقی مانده
holdovers
باقی مانده
left over
باقی مانده
surpluses
باقی مانده
extant
باقی مانده
scantling
باقی مانده
holdover
باقی مانده
remains
باقی مانده
remnant
باقی مانده
dregs
باقی مانده
remainder
باقی مانده
debris
باقی مانده
remnants
باقی مانده
deployed
مستقر گسترش یافته در روی زمین
memorize
باقی مانده در حافظه
residues
قسمت باقی مانده
residue
قسمت باقی مانده
memorising
باقی مانده در حافظه
hang over
اثر باقی مانده
memorises
باقی مانده در حافظه
memorised
باقی مانده در حافظه
odd come short
زیادی باقی مانده
residuary
موصی له باقی مانده
residual value
مقدار باقی مانده
residve
باقی مانده زیادتی
memorized
باقی مانده در حافظه
memorizes
باقی مانده در حافظه
memorizing
باقی مانده در حافظه
extending
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
denominator
[bottom of a fraction]
باقی مانده کسر
[ریاضی]
wrecked
باقی مانده ازکشتی شکسته
scrape the bottom of the barrel
<idiom>
گرفتن چیزی که باقی مانده
basic plus
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
It remained intact.
سالم ودست نخورده باقی مانده
modulus
باقی مانده پس از تقسیم یک عدد بر دیگری
mods
باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
mod
باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
candle ends
باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
modulo arithmetic
بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده
walkovers
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
development system
سیستم توسعه یافته
rams
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
LAN Manager
سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
fairness
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
transferring
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
deploys
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
NetShow
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
hards
پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
force tabs
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
rinsing
پس مانده ابکشی پس مانده
retort residue
ته مانده یا پس مانده قرع
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
amendments
ترمیم
amendment
ترمیم
regeneration
ترمیم
betterment
ترمیم
restoration
ترمیم
reconstructions
ترمیم
recovery
ترمیم
reconstruction
ترمیم
recoveries
ترمیم
rehabilitate
ترمیم کردن
rehabilitating
ترمیم کردن
recovering
ترمیم شدن
recovers
ترمیم شدن
reform
ترمیم کردن
restore
ترمیم کردن
rehabilitates
ترمیم کردن
cabinet reshuffle
ترمیم کابینه
file recovery
ترمیم فایل
rehabilitated
ترمیم کردن
recover
ترمیم شدن
amending
ترمیم کردن
reshuffles
ترمیم کردن
reshuffled
ترمیم کردن
restoration
اعاده ترمیم
reshuffle
ترمیم کردن
restores
ترمیم کردن
reforms
ترمیم کردن
amended
ترمیم کردن
restored
ترمیم کردن
amend
ترمیم کردن
restoring
ترمیم کردن
error recovery
ترمیم خطا
reshuffling
ترمیم کردن
recoverable error
خطای ترمیم پذیر
hot
تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error
خطای قابل ترمیم
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
cost of reproduction
هزینه نوسازی و ترمیم
hotter
تشخیص و ترمیم خطا
hottest
تشخیص و ترمیم خطا
relief
ترمیم اسایش خاطر
error recovery procedures
رویههای ترمیم خطا
e r p
برنامه ترمیم اروپا
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to recover from something
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
irrecoverable error
خطای غیر قابل ترمیم
patching
ترمیم سنگفرش لکه گیری
orthopaedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
orthopedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
harder
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hard
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
promotion
گسترش
dispersal
گسترش
deploying
گسترش
develop
گسترش
deploys
گسترش
develops
گسترش
developments
گسترش
development
گسترش
expanses
گسترش
expanse
گسترش
extensions
گسترش
promotions
گسترش
line of deployment
خط گسترش
spread
گسترش
spreads
گسترش
deployment
گسترش
deploy
گسترش
extension
گسترش
expansion
گسترش
propagation
گسترش
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
widening of market
گسترش بازار
to grow
[into]
گسترش دادن
[به]
widening of capital
گسترش سرمایه
prompt deployment
گسترش مناسب
flank development
گسترش جناحی
prompt deployment
گسترش فوری
to develop
[into]
گسترش دادن
[به]
deploys
گسترش یافتن
bank expansion
گسترش بانکی
accrue
گسترش یافتن
accrues
گسترش یافتن
accruing
گسترش یافتن
expansible
گسترش پذیر
expansion path
مسیر گسترش
deploy
گسترش یافتن
expansion
گسترش انبساط
outspread
گسترش یافتن
development plan
طرح گسترش
vertical expansion
گسترش عمودی
circumfuse
گسترش یافتن
wide angle
عدسی گسترش
expansion
گسترش توسعه
disposition
ارایشات گسترش
sign extension
گسترش علامت
deploying
گسترش یافتن
deployment
تفرقه گسترش
path of expansion
مسیر گسترش
credit expansion
گسترش اعتبار
spread
گسترش یافتن
to unfold
گسترش دادن
develop
گسترش وضعیت
image speard
گسترش تصویر
develops
گسترش دادن
develop
گسترش دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com