English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
Other Matches
elevations بالا بردن لوله
elevation بالا بردن لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
elvate بالا دادن لوله
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
traverse حرکت دادن لوله در سمت
traversed حرکت دادن لوله در سمت
traverses حرکت دادن لوله در سمت
traversing حرکت دادن لوله در سمت
shifting حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
barrel لوله جنگ افزار بشکه
barrels لوله جنگ افزار بشکه
accuracy life عمر قانونی لوله جنگ افزار
elevator بالا دهنده لوله
elevators بالا دهنده لوله
smooth bore جنگ افزار لوله صاف و بدون خان
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
slew حرکت سریع لوله توپ
angle of elevation زاویه حرکت لوله درارتفاع
boresafe fuze ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
lowering پایین دادن لوله
lowered پایین دادن لوله
lowers پایین دادن لوله
lower پایین دادن لوله
rams افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfers تغییر سمت دادن لوله
transferring تغییر سمت دادن لوله
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
chokes از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
propels بردن حرکت دادن
propelled بردن حرکت دادن
propel بردن حرکت دادن
collimate موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
plumber لوله کش
duct لوله اب
discharge head سر لوله
tubulation لوله
water pipe لوله اب
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
blast main لوله دم
blast pipe لوله دم
tube cutter لوله بر
plumbers لوله کش
cylinders لوله
cylinder لوله
ductile لوله شو
fire hose لوله اب
nose سر لوله
noses سر لوله
hosing لوله
hose لوله
hosed لوله
pipeline خط لوله
pipelines خط لوله
conduit لوله
nozzles سر لوله اب
nozzle سر لوله اب
hosepipe لوله
hickey لوله خم کن
conduits لوله
downtake لوله
drain pipe لوله
hoses لوله
pipe fitter لوله کش
pipe cutter لوله بر
clipped لوله
bore لوله
spout لوله
pipe layer لوله کش
bores لوله
pipe لوله
tubes لوله
piped لوله
clip لوله
roll لوله
pipe line خط لوله
spouts لوله
tube لوله
rolls لوله
clips لوله
cannon لوله
clippings لوله
cannons لوله
spouting لوله
rolled لوله
spouted لوله
rouleau لوله
stave لوله اب
valve لوله
sequacious لوله شو
copper tube لوله مسی
discahrge pipe لوله تخلیه
copper pipe لوله مسی
slotted casing لوله شکافدار
to turnon the gas لوله یاشیرگازرابازکردن
headers لوله اصلی
pression pipe لوله فشاری
header لوله اصلی
point bland از دهانه لوله
plumping لوله کشی
connecting tube لوله رابط
flues لوله بخار
pump dale لوله تلمبه
tube لوله دارکردن
hydraulic pipe خط لوله هیدرولیکی
conduit لوله برگمن
conduit لوله حفاظ
tube از لوله رد کردن
conduit کانال لوله
hydraulic line خط لوله هیدرولیکی
conduits کانال لوله
coppering مس گیری لوله
corrugated tube لوله موجدار
conduits لوله برگمن
standpipes لوله شاغولی
conduits لوله حفاظ
articulated pipe لوله تاشو
seamless tube لوله بی درز
boring pipe لوله حفاری
tube outlet لوله زیر اب
bourdon tube لوله بوردون
screw barrel لوله خاندار
rubber tube لوله لاستیکی
tube of force لوله قوا
tube of force لوله میدان
tubate لوله مانند
socket بست لوله
return pipe لوله برگشت
bustle pipe لوله حلقوی
sewer pipe لوله فاضلاب
tubulation لوله سازی
tubular transmission shaft لوله کاردان
axis of the bore محور لوله
tubular padlock قفل لوله
tubiform مانند لوله
bleeding tube لوله هواگیری
blind pipe لوله غیرمشبک
blind pipe لوله کور
tube welding جوشکاری لوله
bx cable لوله ب ایکس
tubes از لوله رد کردن
reducer لوله رابط
chain pipe لوله زنجیر
torpedo tube لوله اژدر
clay pipe لوله سفالی
reducer لوله مبدل
colling water pipe لوله اب سرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com