English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
raise بالا بردن دستمزد
raises بالا بردن دستمزد
Other Matches
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
uprear بالا بردن
raises بالا بردن
raise بالا بردن
promoted بالا بردن
jacks بالا بردن
jack بالا بردن
up بالا بردن
upping بالا بردن
hoist بالا بردن
hoisted بالا بردن
jack up بالا بردن
upped بالا بردن
uplift بالا بردن
ante : بالا بردن
tweak بالا بردن
tweaked بالا بردن
tweaking بالا بردن
tweaks بالا بردن
uplifts بالا بردن
hoists بالا بردن
promoting بالا بردن
promotes بالا بردن
upgrades بالا بردن
lift بالا بردن
lifted بالا بردن
raise of loom بالا بردن
lifting بالا بردن
upgraded بالا بردن
upgrade بالا بردن
lifts بالا بردن
upraise بالا بردن
promote بالا بردن
elevating بالا بردن
elevates بالا بردن
elevate بالا بردن
rally بالا بردن قی مت
rallies بالا بردن قی مت
rallied بالا بردن قی مت
upgrading بالا بردن
flag hoist بالا بردن پرچم
set sail بالا بردن بادبان
to further sales فروش را بالا بردن
elevation بالا بردن لوله
elevations بالا بردن لوله
hoists افراشتن بالا بردن
hoists عمل بالا بردن
hoisted افراشتن بالا بردن
hoisted عمل بالا بردن
hoist افراشتن بالا بردن
hoist عمل بالا بردن
casual uplift بالا بردن موقتی
screw up زیاد بالا بردن اجاره
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
elate بالا بردن محفوظ کردن
ramps بالا بردن یاپایین اوردن
bilge بالا بردن فشار داخل خن
ramp بالا بردن یاپایین اوردن
top-ups بالا بردن بوم جرثقیل
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
top up بالا بردن بوم جرثقیل
top-up بالا بردن بوم جرثقیل
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
build-up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups بالا بردن توان رزمی نیروها
build up بالا بردن توان رزمی نیروها
equity financing بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
sky زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
skies زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
stipends دستمزد
salaries دستمزد
salary دستمزد
stipend دستمزد
waging دستمزد
factor payments دستمزد
feoff دستمزد
pay دستمزد
paying دستمزد
pays دستمزد
wage دستمزد
waged دستمزد
wages دستمزد
rapine دستمزد
wage determination تعیین دستمزد
wage cuts کاهش دستمزد
wage differentials اختلاف در دستمزد
wage freeze انجماد دستمزد
fee مزد دستمزد
wage rate نرخ دستمزد
wage funds وجوه دستمزد
wage funds مایه دستمزد
wage index شاخص دستمزد
wage market بازار دستمزد
wage policy سیاست دستمزد
wage control کنترل دستمزد
wage constraint محدودیت دستمزد
wage compution day دستمزد ساعتی
rate of wage نرخ دستمزد
direct labour دستمزد مستقیم
wage standard دستمزد استانده
daily pay دستمزد روزانه
wage costs مخارج دستمزد
base wage rate حداقل دستمزد
cash-wage دستمزد نقدی
payroll سیاهه دستمزد
wage stabilization ثبات دستمزد
wage agreement قرارداد دستمزد
wage ceiling سقف دستمزد
annual wage دستمزد سالانه
wage ceiling حداکثر دستمزد
minimum wage حداقل دستمزد
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
The wages wI'll be raised. دستمزد ها بالاخواهند رفت
wage system نظام پرداخت دستمزد
wage bargain چانه زنی دستمزد
wage flexibility انعطاف پذیری دستمزد
wage agreement موافقت نامه دستمزد
wage freeze ثابت نگهداشتن دستمزد
wage profit ratio نسبت دستمزد به سود
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
wage price spiral دور تسلسل دستمزد
wage income درامد بشکل دستمزد
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
primage دستمزد بار زدن کشتی
practice fee دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
mandate قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
double time پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
kabal قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
retainer حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
subsistence theory of wages نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
at a great age در سن بالا یی
top بالا
overtones بالا تن
ascendency بالا
aloft بالا
ascendancy بالا
overtone بالا تن
headwater بالا اب
overhead بالا
high بالا
uppermost از بالا
balcony لژ بالا
balconies لژ بالا
up بالا
in old age [in great age] در سن بالا
up رو به بالا
upped بالا
overhead سر بالا
galleries لژ بالا
gallery لژ بالا
highs بالا
lever bridge پل بالا رو
highest بالا
on high در بالا
upper بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com