Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
Other Matches
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
mooring rope
طناب مهار
forward bow spring
طناب مهار کشتی
mooring line
طناب مهار مین
afterbow
طناب مهار سینه ناو
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
painters
طناب قایق
painter
طناب قایق
boat painter
طناب قایق
painters
طناب سینه قایق
sternfast
طناب پاشنه قایق
stern fast
طناب پاشنه قایق
bow painter
طناب سینه قایق
painter
طناب سینه قایق
boat rope
طناب سینه قایق
cleat
بستن طناب به میله قایق
jam cleat
قلاب نگهدارنده طناب قایق
bowline on the bight
گره در وسط طناب قایق
surface line
طناب وصل به غواص و قایق
bitter end
انتهای طناب یا زنجیر قایق
seapainter
طناب حفافتی قایق ناو
cast off
باز کردن طناب قایق
bitt
میله بستن طناب به قایق
boat falls
طناب بالا کشنده قایق
sheet bend
گره مخصوص وصل دو طناب قایق
boom vang
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
painters
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
backstay
طناب یا کبلی که از نوک دکل به عقب قایق وصل شده
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
mooring penant
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
traveler
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
close aboard
نزدیک به قایق دیگر
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
privileged
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
partitions
حایل
partition
حایل
becket
حایل
fender
حایل
braced
حایل
saddles
حایل
saddled
حایل
saddle
حایل
brace
حایل
obstructor
حایل
coverings
حایل شدن
curved brace
حایل منحنی
buffer state
دولت حایل
corner-brace
حایل کوتاه
cover
حایل شدن
covers
حایل شدن
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
shore
تیر چوبی حایل
shores
تیر چوبی حایل
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
obstructions
حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
obstruction
حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
bolstered
بالشتک
padding
بالشتک
cushion
بالشتک
bolsters
بالشتک
bolster
بالشتک
crown-plate
بالشتک
templates
بالشتک
template
بالشتک
padstone
بالشتک
pad
بالشتک
gas check pad
بالشتک
corbel-piece
بالشتک
pads
بالشتک
cushioned
بالشتک
cushions
بالشتک
cushioning
بالشتک
sole plate
بالشتک
sleeper beam
بالشتک
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
foot block
بالشتک ستون
lugged
بالشتک سیم
lug
بالشتک سیم
lugging
بالشتک سیم
pulvinar
هسته بالشتک
lugs
بالشتک سیم
ground cushion
بالشتک زمین
bolster
بالشتک سازی
carpet beetle
بالشتک مار
tie plate
بالشتک ریل
air bed
بالشتک لاستیکی
soldering lug
بالشتک سیم
gas check pad
بالشتک کولاس
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
pulvinus
بالشتک ساقه گیاه
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
rest
استراحت کردن بالشتک
pincushion
بالشتک سنجاق گیر
igniter pad
بالشتک مشتعل کننده
buffer
ضربه گیر بالشتک
pincushions
بالشتک سنجاق گیر
gas check pad
بالشتک دوکی جازم
rests
استراحت کردن بالشتک
pad
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pads
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
railroad tie plate
بالشتک ریل راه اهن
balteus
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
baluster-side
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
spanning
مهار
bond
مهار
chucking
مهار
span
مهار
halter
مهار
spanned
مهار
restraints
مهار
halters
مهار
spans
مهار
make fast
مهار
guide rope
مهار
chainage
مهار
guy
مهار
restraint
مهار
anchors
مهار
anchoring
مهار
anchor
مهار
braced
مهار
guys
مهار
brace
مهار
anchorage
مهار
unbridle
بی مهار
controlling
مهار
control
مهار
belaying pin
مهار
frenum
مهار
controls
مهار
bearing rein
مهار
anchorages
مهار
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
mooring buoy
بویه مهار
martingale
مهار جلو
mooring swivel
مدور مهار
clamps
مهار کردن
foot trap
مهار توپ با کف پا
chucked
مهار کردن
stayed
تکیه مهار
angle-tie
مهار گوشه
clamped
مهار کردن
chuck
مهار کردن
mooring line
سیم مهار
angle-tie
مهار قطری
mooring pendant
سیم مهار
mooring ring
حلقه مهار
bridles
مهار ناو
bollard
تیر مهار
cross brace
مهار عرضی
bridled
زنجیر مهار
bridled
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
bridle
مهار ناو
tractable
سست مهار
chucking
مهار کردن
raker
تیر مهار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com