English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
Search result with all words
possitive stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
Other Matches
biplane هواپیمای دوباله
biplanes هواپیمای دوباله
skid fin باله موازنه در هواپیمای دوباله
negative stagger ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
dipterous دوباله
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
interplane strut پایه هایی که دو بال هواپیماهای دوباله را به هم متصل میکند
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
upper limit حد بالایی
upwards بالایی
upperlimit حد بالایی
upper deck پل بالایی
superior بالایی
upper بالایی
uppers بالایی
superiors بالایی
over بالایی
over- بالایی
accolade سر بالایی
accolades سر بالایی
uphill سر بالایی
upward بالایی
upper floor اشکوب بالایی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
topping lift مهار بالایی
topsawyer اره کش بالایی
upper transit تار بالایی
surface width عرض بالایی
roll in <idiom> باقیمت بالایی رسیدن
gunnel لبه بالایی دیوارکشتی
gunwale لبه بالایی دیوارکشتی
upside قسمت بالایی فوقانی
to toil up hill بسختی از سر بالایی رفتن
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
juice moustache رد آبمیوه روی لب بالایی
head بخش بالایی وسیله
beer moustache رد آبجو روی لب بالایی
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
geison [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
moustache رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
deceleron شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
super : پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
tailless aircraft هواپیمای بی دم
floatplane هواپیمای اب
c a هواپیمای سی 5 ا
attack plane هواپیمای تک
jet airplane هواپیمای جت
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
seaplane هواپیمای دریایی
airliner هواپیمای مسافربری
hydro aeroplane هواپیمای دریایی
battle plane هواپیمای جنگی
battleplane هواپیمای جنگی
warplane هواپیمای جنگی
seaplanes هواپیمای دریایی
assault aircraft هواپیمای هجومی
air ambulance هواپیمای امبولانس
aerodyne هواپیمای موتوری
administrative flight هواپیمای اداری
aircraft defective هواپیمای معیوب
albatrose هواپیمای الباتروس
active aircraft هواپیمای فعال
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
jetliner هواپیمای مسافربری
Canberra هواپیمای تاکتیکی ب- 75
cargo master هواپیمای کارگوماستر
large aircraft هواپیمای بزرگ
monoplane هواپیمای یک باله
naval aircraft هواپیمای ناوپایه
triphibian هواپیمای دریایی
trimotor هواپیمای سه موتوره
tactical aircraft هواپیمای جنگی
sweep fighter هواپیمای اسکورت
quadruplane هواپیمای چهارباله
starfighter هواپیمای جت استارفایتر
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
sailplane هواپیمای بی موتور
triphibious هواپیمای دریایی
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
triplane هواپیمای سه باله
cargo transport هواپیمای ترابری
passenger plane هواپیمای مسافربری
floatplane هواپیمای دریایی
flying boat هواپیمای ابی
Airbuses هواپیمای ارباس
Airbus هواپیمای ارباس
passenger aircraft هواپیمای مسافربری
small sircraft هواپیمای کوچک
bomber هواپیمای بمباران
fighter هواپیمای جنگنده
glider هواپیمای بی موتور
phantom هواپیمای فانتوم
biplane هواپیمای دو باله
biplanes هواپیمای دو باله
interceptor هواپیمای رهگیر
airliner هواپیمای مسافربری
chicks هواپیمای خودی
bombers هواپیمای بمباران
gliders هواپیمای بی موتور
phantoms هواپیمای فانتوم
beep هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
interceptors هواپیمای رهگیر
beeps هواپیمای بی خلبان
fighters هواپیمای جنگنده
drones هواپیمای بی خلبان
droning هواپیمای بی خلبان
sortie یک هواپیمای تک کننده
airliners هواپیمای مسافربری
hydroplaning هواپیمای دریایی
sorties یک هواپیمای تک کننده
hydroplanes هواپیمای دریایی
hydroplaned هواپیمای دریایی
hydroplane هواپیمای دریایی
shadow هواپیمای یدک کش
amphibian هواپیمای اب و خاکی
shadowed هواپیمای یدک کش
shadows هواپیمای یدک کش
drone هواپیمای بی خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
shadowing هواپیمای یدک کش
light aircraft هواپیمای سبک
delta dart هواپیمای یک موتوره دلتادارت
sailplaning راندن هواپیمای بی موتور
turbojet هواپیمای جت توربین دار
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
cut off attack تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
triplane هواپیمای سه طبقه یا سه باله
fighter interceptor هواپیمای جنگنده رهگیر
air-to-air از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
on the line هواپیمای اماده پرواز
heavier than air aircraft هواپیمای سنگین تر از هوا
rotary wing هواپیمای بال گردان
rotor craft هواپیمای ملخ دار
sailplaner خلبان هواپیمای بی موتور
gun bus هواپیمای توپ انداز
shipboard aircraft هواپیمای ناو پایه
flyable dud هواپیمای قابل پرواز
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
soaring خلبانی هواپیمای بی موتور
air to air از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
header سردسته هواپیمای شیرجه
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
aerodyne هواپیمای سنگین تر از هوا
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
active aircraft هواپیمای درگیر در رزم
fixed wing هواپیمای بال ثابت
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
sorties هواپیمای اماده به پرواز
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
sortie هواپیمای اماده به پرواز
headers سردسته هواپیمای شیرجه
two seater اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
unmanned aircraft هواپیمای بدون سرنشین
lighter than air aircraft هواپیمای سبکتر از هوا
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
bomber هواپیمای بمب افکن
cargo master نوعی هواپیمای باری
chasers مفتش هواپیمای شکاری
bombers هواپیمای بمب افکن
chaser مفتش هواپیمای شکاری
c 0 هواپیمای سی- 031 هرکولس
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
droning هواپیمای کنترل از راه دور
neptune نوعی هواپیمای جت دوموتوره ضدزیردریایی
solo بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
solos بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
mission ready هواپیمای اماده برای پرواز
turbojet engine موتور هواپیمای دارای توربین جت
lightplane هواپیمای شخصی کوچک وسبک
jet propelled دارای سرعت سیر هواپیمای جت
cleanest هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
jet-propelled دارای سرعت سیر هواپیمای جت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com