English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
data bank بانک داده ها
data banks بانک داده ها
Other Matches
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
giro روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
banks بانک
bank بانک
checked چک بانک
check چک بانک
checks چک بانک
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
bank failures ورشکستگی بانک
bank در بانک گذاشتن
bank stock سهام بانک
state bank بانک استان
banks بانک ضرابخانه
authorized bank بانک مجاز
bank bill برات بانک
bank overdraft بدهی به بانک
remitting bank بانک واگذارنده
bank asset دارائی بانک
bank of deposit بانک پس انداز
bankbill برات بانک
bankbook کتابچه بانک
national bank بانک ملی
shroff بانک دار
memory bank بانک حافظه
clearing bank بانک پس انداز
state bank بانک دولتی
mortgage bank بانک رهنی
monopoly bank بانک انحصاری
clearing banks بانک پس انداز
bankroll سرمایه بانک
bank بانک ضرابخانه
development bank بانک توسعه
central bank بانک مرکزی
saving bank بانک پس انداز
merchant bank بانک بازرگانی
piggy bank <idiom> بانک کوچک
germplasm bank بانک گونه ها
banker بانک دار
intermediary bank بانک میانجی
bank rate نرخ بانک
bankers بانک دار
merchant banks بانک بازرگانی
data banks بانک اطلاعاتی
data banks بانک اطلاعات
loan bank بانک وامی
loan bank بانک استقراضی
banks در بانک گذاشتن
world bank بانک جهانی
data bank بانک اطلاعاتی
data bank بانک اطلاعات
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
collecting bank بانک وصول کننده
stakeholder نگهدارنده بانک در قمار
paying bank بانک پرداخت کننده
bank of issue بانک ناشر اسکناس
presenting bank بانک ارائه کننده
account حساب داشتن در بانک
croupiers کمک صاحب بانک
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
croupier کمک صاحب بانک
approved bank بانک تایید شده
bankable قابل پذیرش در بانک
bankable نقد شدنی در بانک
negotiating bank بانک معامله کننده
confirming bank بانک تائید کننده
deposit in the bank در بانک به ودیعه گذاردن
to place money in the bank پول در بانک گذاشتن
to pay in بحساب بانک گذاشتن
deposit به حساب بانک گذاشتن
accepting bank بانک قبول کننده
Where is the nearest bank? نزدیکترین بانک کجاست؟
issuing bank بانک صادر کننده
issuing bank بانک گشاینده اعتبار
deposits به حساب بانک گذاشتن
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
drawen on the national bank عهده بانک ملی
bank balance sheet تراز نامه بانک
deposit with the bank در بانک ودیعه گذاردن
export import bank بانک صادرات واردات
advising bank بانک ابلاغ کننده
accepting bank بانک قبولی نویس
time deposits مطالبه نقدی موجل از بانک
bank رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
blood banks بانک جمع اوری خون
opening bank بانک باز کننده اعتبار
blood bank بانک جمع اوری خون
banks رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
Which bank do you bank with? با کدام بانک کار می کنید؟
bankbook دفترحساب بانک دفترچه بانکی
stop payment دستور عدم پرداخت چک به بانک
accepting bank بانک پذیرنده حواله یابرات
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
bank capital requirement سرمایه مورد نیاز بانک
I have entangled myself with the banks . خودم را گرفتار بانک ها کردم
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
bank for international settlements بانک پرداختهای بین المللی
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
This check is on bank Melli . این چه بعهده بانک ملی است
Bank for International Settlements [BIS] بانک تسویه پرداخت بین المللی
faro نوعی بازی قمار شبیه بانک
cashier's check چکی که بانک عهده خود بکشد
banks انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
Does the bank acknowledge your signature ? آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
cancelled cheque چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
inclearing همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
lombard street خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
electronic استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
bank giro همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
bank rate مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
eft سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
entities موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
initial خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
mass storage سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
entity موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
initialed خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
transmissions مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
checked محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
strobe سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
serial یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
serials یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
gremlins خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
initialing خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
transmission مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
initials خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
initialled خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
storage ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
initialling خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
gremlin خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
cells در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
serial وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
long integer عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
serials وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
digital آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
receives ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
receive ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
wait time خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
verification بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com