English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English Persian
languish باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishes باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishing باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
Other Matches
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
languishing باچشمان خمارنگریستن
languish باچشمان خمارنگریستن
languished باچشمان خمارنگریستن
languishes باچشمان خمارنگریستن
set to با اشتیاق شروع کردن
set-to با اشتیاق شروع کردن
set-tos با اشتیاق شروع کردن
aspire ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspired ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspires ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring ارزو کردن اشتیاق داشتن
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
to crib در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
sees نگاه کردن
leered نگاه کج کردن
to set eyes on نگاه کردن
regards نگاه کردن
see نگاه کردن
regarded نگاه کردن
leer نگاه کج کردن
stares رک نگاه کردن
stared رک نگاه کردن
stare رک نگاه کردن
squinny کج کج نگاه کردن
leering نگاه کج کردن
to dwell on نگاه کردن
to look daggers چپ چپ نگاه کردن
eye نگاه کردن
squints چپ نگاه کردن
squint چپ نگاه کردن
to look on with نگاه کردن
eyeing نگاه کردن
eyes نگاه کردن
eying نگاه کردن
dirty look <idiom> چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. چپ چپ نگاه کردن
leers نگاه کج کردن
squinted چپ نگاه کردن
regard نگاه کردن
to watch نگاه کردن
ogles نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
gawks احمقانه نگاه کردن
gawking بی خیال نگاه کردن
gape باشگفتی نگاه کردن
peer با دقت نگاه کردن
gawked احمقانه نگاه کردن
pries فضولانه نگاه کردن
gawking احمقانه نگاه کردن
peering با دقت نگاه کردن
gawked بی خیال نگاه کردن
gawks بی خیال نگاه کردن
gawk احمقانه نگاه کردن
gawk بی خیال نگاه کردن
to look a bout بهر سو نگاه کردن
to look behind پشت سر را نگاه کردن
to look down با نگاه مطیع کردن
skew منحرف کج نگاه کردن
to look forward نگاه کردن انتظارداشتن
skewing منحرف کج نگاه کردن
skews منحرف کج نگاه کردن
to look through ones fingers نگاه دزدانه کردن
gazes بادقت نگاه کردن
gazed بادقت نگاه کردن
gazed خیره نگاه کردن
looked نگاه کردن نگریستن
squinny زیرچشمی نگاه کردن
looks نگاه کردن نگریستن
gazing خیره نگاه کردن
look نگاه کردن نگریستن
to have a look at something بچیزی نگاه کردن
gaze خیره نگاه کردن
gazing بادقت نگاه کردن
gaze بادقت نگاه کردن
to make eyes at عاشقانه نگاه کردن
gape خیره نگاه کردن
gazes خیره نگاه کردن
goggled چپ نگاه کردن گشتن
goggling چپ نگاه کردن گشتن
peered با دقت نگاه کردن
gloating خیره نگاه کردن
gloated خیره نگاه کردن
gloat خیره نگاه کردن
glower خیره نگاه کردن
glowered خیره نگاه کردن
glowering خیره نگاه کردن
gaping خیره نگاه کردن
goggle چپ نگاه کردن گشتن
gloats خیره نگاه کردن
keek نگاه دزدانه کردن
look about بهر سو نگاه کردن
look up نگاه کردن مراجعهای
peeks زیرچشمی نگاه کردن
peeking زیرچشمی نگاه کردن
peeked زیرچشمی نگاه کردن
peek زیرچشمی نگاه کردن
to look at each other به یکدیگر نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> با تنفر نگاه کردن
gorgonize خیره نگاه کردن
glim نگاه اجمالی کردن
glowers خیره نگاه کردن
gaped باشگفتی نگاه کردن
pries بادقت نگاه کردن
glows نگاه سوزان کردن
pried فضولانه نگاه کردن
pried بادقت نگاه کردن
glares خیره نگاه کردن
stares خیره نگاه کردن
to look at somebody askance به کسی چپ چپ نگاه کردن
stared خیره نگاه کردن
to run through نگاه اجمالی کردن در
glared خیره نگاه کردن
pry بادقت نگاه کردن
gaping باشگفتی نگاه کردن
gapes خیره نگاه کردن
glow نگاه سوزان کردن
to stael a look دزدانه نگاه کردن
glare خیره نگاه کردن
gaped خیره نگاه کردن
pry فضولانه نگاه کردن
glowed نگاه سوزان کردن
gapes باشگفتی نگاه کردن
stare خیره نگاه کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
keep tabs on <idiom> نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
gazing چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gawps مات و احمقانه نگاه کردن
glowering اخم کردن نگاه خیره
leer از گوشه چشم نگاه کردن
gazes چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowered اخم کردن نگاه خیره
leered از گوشه چشم نگاه کردن
glower اخم کردن نگاه خیره
leering از گوشه چشم نگاه کردن
leers از گوشه چشم نگاه کردن
gawping مات و احمقانه نگاه کردن
gawp مات و احمقانه نگاه کردن
gazed چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gaze چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowers اخم کردن نگاه خیره
snooping نگاه تجسس امیز کردن
retaining ابقاء کردن نگاه داشتن
retains ابقاء کردن نگاه داشتن
snoops نگاه تجسس امیز کردن
gawped مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes بچشم خریداری نگاه کردن
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
teleview به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
celebrate نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating نگاه داشتن تقدیس کردن
retain ابقاء کردن نگاه داشتن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
to look one up and down بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
give someone a black look با خشم به کسی نگاه کردن
oeillade با کرشمه نگاه کردن غمزه
retained ابقاء کردن نگاه داشتن
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
snoop نگاه تجسس امیز کردن
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
stare از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
peeped باچشم نیم باز نگاه کردن
to look at نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
stared از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
To look fondly at someone . با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
glances نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
peeps باچشم نیم باز نگاه کردن
glanced نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
peeping باچشم نیم باز نگاه کردن
glance نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
peep باچشم نیم باز نگاه کردن
stares از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
gange باسیم نازک نگاه داری کردن
to paint a rosy picture of something امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
to watch the clock [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
to make eyes at به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
hungering اشتیاق
appetite اشتیاق
appetites اشتیاق
appetency اشتیاق
hungers اشتیاق
avidity اشتیاق
longing اشتیاق
wistfulness اشتیاق
longings اشتیاق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com